اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا
مقدمه 3
موضوع و تعریف جمعیت و جمعیت شناسی 4
اهداف جمعیت شناسی 4
فصل اول 5
پراکندگی جمعیت بر سیاره زمین 5
نا پیوستگی و فاصله های تراکم جمعیت از همدیگر 6
توزیع غیر عادلانه منابع و مواد غذایی در بین جمعیت کرة زمین 7
توزیع جغرافیایی ویژگیهای نژادی و دینی جمعیت 8
رشد جمعیت دنیا ، تاریخچه رشد جمعیت انسانی 8
جدول شمارة 1. جمعیت تخمینی جهان از سال 1650 به بعد 11
قلمرو جمعیت شناسی 12
سابقه توجه به مسأله جمعیت 14
تحول تاریخی جمعیت و مرحله انتقالی 16
ساختار و حالت جمعیت و انواع و توزیع 18
انواع خانوارهایی که در سرشماریها مورد قبول قرار گرفته به شرح زیر است 30
تسهیلات و تأسیسات موجود در مسکن 32
نگاهی اجمالی به نظریه های جمعیتی 32
گروه اول طرفداران نظریه افزایش جمعیت 33
گروه دوم مخالفان افزایش جمعیت 35
گروه سوم طرفدارن جمعیت با تعداد ثابت 36
گروه چهارم پیروان نظریه حد متناسب جمعیت 37
توجه به مسأله جمعیت در ایران و برگزاری سرشماریها و آمارگیریهای جمعیتی 37
طرح مطالعه و تحقیق جمعیت 38
مرکز آمار 38
آمارگیری به وسیله سایر سازمانها 40
سیاستهای جمعیتی و برنامه های جمعیت و توسعه 41
سیستها و برنامه های پهناور (جنبی و غیر مستقیم) 41
علل افزایش جمعیت 42
رشد جمعیت در ایران 44
دو چارچوب جهت تجزیه و تحلیل علل رشد جمعیت 44
رشد جمعیت و وسایل معیشت 45
رشد جمعیت و تغییرات حاصل در میزانهای موالید و مرگ 51
ارتقای سطح تغذیه 53
فصل دوم 58
تقسیمات کشوری ایران در سده بیست 58
ساختار اداری – سیاسی ایران در عصر مشروطه 60
انجمن ایالتی و ولایتی های 63
جدول 1 : تغییرات و تقسیمات کشوری از 1316 تا 1380 72
نظامگیری 74
غرب گرایی 76
ایرانی گری 77
نتیجه گیری 81
منابع و مآخذ 81
کلمه جمعیت چه عبارات و مفاهیمی را به ذهن شما می آورد . جمعیت کلاس ، جمعیت شهر یا روستا ؟ جمعیت یک کشور ، رشد بی رویه جمعیت ؟ آیا تاکنون هیچ یک از مشکلاتی که به جامعه آن روبروست به افزایش جمعیت نسبت داده اند .
از 1 تا 60 به طور آرام بشمارید ، در این زمان 170 نفر در جهان متولد می شوند . بنابراین از این لحظه تا فردا همین ساعت باید غذا ، مسکن ، آموزش و سایر امکانات برای 245000 نفر دیگر تأمین شود .
شاید تاکنون از خود بپرسید که چرا در کشورها سرشماری انجام می گیرد . چرا همه کشورها به گرد آوری اطلاعات جمعیتی می پردازند . بنابراین متوجه می شویم که جمعیت و بررسی عوامل جمعیتی مهم و قابل بحث است . پس در ابتدا به تعریف جمعیت می پردازیم .
جمعیت به مجموعه از افراد که دارای اشتراکی با یکدیگر از جهات مختلف مثل مسائل قومی ، نژادی ، سیاسی ، مذهبی بوده و در یک مکان با هم به سر می برند جمعیت می گویند . مثل جمعیت سیاه پوستان امریکایی یا جمعیت ارامنه آذربایجانیها . جمعیت شناسی در حقیقت یک مطالعه علمی جمعیت است که چند تعریف به شرح ذیل دارد .
1- مطالعه ساختار جمعیتی در ابعاد مختلف ، توصیف و تحلیل آماری ، بررسی حرکات جمعیت ، روابط متقابل مابین پدیده های جمعیتی از جنبه های اقتصادی – زیستی همگیدر چهار چوب علم جمعیت شناسی بررسی می گردد . پس جمعیت شناسی کلیه جنبه های مختلف مثل زاد و ولد ، مرگ و میر ، مهاجرت ، وضعیت زناشو یی ( ازدواج ، طلاق ) ، توزیع سنی ، جنسی ، جغرافیای جمعیت ، امید به زندگی را بررسی می کند .
2- پیش بینی آینده با توجه به میزان رشد جمعیت و منابع موجود را بعضی علم جمعیت شناسی
می گویند .
3- تعریف سازمان ملل متحد : علمی که به هدف بررسی جمعیت از جهات اندازه ، ساختار ، تغییر و تحول حرکات ، خصوصیات مشترک از جنبه کمی و بررسی حرکات زمانی و هم چنین ارتباط متقابل بین پدیده های جمعیتی به لحاظ کیفی می باشد .
کلمه جمعیت به اجتماعی از افراد مقیم در یک مکان اطلاق می شود، اعم از اینکهاقامتشانمستمر باشد یا موقت.در جمعیت شناسی معمولاً منظور از جمعیت، تجمعی است از افراد انسان که در یک منطقه – مثل شهر ور روستا به طور مستمر و معمولاً به شکل تجمعی از خانوار و خانواده زیست می کنند. از این رو، جمعیت خاصی که برای منظوری خاص در زمان و مکانی معین دور هم گرد آیند لزوماً در جمعیت شناسی مورد نظر نیست. با وجود این، گروههای محدود شغلی، اداری، فرهنگی و مشابه مثل جامعه کارمندان، تجار، پزشکان، مهندسان، کشاورزان، هنرمندان و نویسندگان نیز در بررسی های جمعیتی در برخی موارد جمعیتهای محدود محسوب می شوند و در مطالعات موردی دارای اهمیت ویژه اند. با توجه به این تعاریف، جمعیت شناسی علمی است که ابعاد، شمار، ساختار و خصوصیات و تحول جمعیتها را اصولاً با روش کمی و ریاضی بررسی می کند و امکان آگاهی و تحلیل کیفی جمعیت را فراهم می سازد.
1- شناخت و آگاهی در خصوص ساختار و حالات جمعیت در بخش مورد مطالعه .
2- توصیف کامل گذشته جمعیت در یک منطقه و توزیع آن در بخش های مختلف .
3- پژوهش در روند های جمعیت و رابطه آن با جنبه های مختلف سازمان اجتماعی منطقه .
4- آینده نگری جمعیت و پیامدهای آن .
به طور کلی مباحث جمعیت شناسی در دو سطح خرد و کلان بررسی می شود . جمعیت شناسی خرد به بررسی خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی می پردازد و جمعیت شناسی کلان شناخت کلی ساختار جمعیت با حوزه مطالعه بزرگتر و از دیدی وسیع تر مورد بررسی قرار می گیرد .
فصل اول
جمعیت
از زمانی که حیات بر روی خاک پیداشد و انسان زندگی خود را بر روی زمین آغاز کرد، با داشتن قابلیت های طبیعی خود توانست نسل خود را آن چنان گسترش دهد و پراکنده کند که امروز جمعیت بشر از مرز 5 میلیارد نفر فراتر رفته است. در هر ثانیه به طور متوسط 3 نفر در یک سال 95 میلیون نفر به جمعیت جهان افزوده می شود. اگر جمعیت جهان به همین منوال افزایش یابد، پیش بینی می شود بعد از گذشت کمتر از یک قرن جمعیت دنیا از مرز 15 میلیارد نفر تجاوز نماید. با توجه به کثرت جمعیت کنونی زمین، اگر تراکم جمعیت خشکیهای کرة زمین را از نظر بگذرانیم خواهیم دید که به سبب عوامل طبیعی و تاریخی، انسانها درون هر قاره تنها قسمت معینی از خشکیها را اشغال کرده اند. کناطق پر جمعیت دنیا در واقع قطبهای انبوه تراکم جمعیت هستند عبارتند از :
1. آسیای شرقی که قطب اول تراکم انسانهاست و شامل بیش از 2/1 میلیارد نفر چینی، ژاپنی و کره ای می باشد.
2.آسیای جنوبی و جنوب شرقی قطب دوم تراکم انبوه انسانی است که شامل 3/1 میلیارد نفر پاکستانی، بنگلادشی، برمه ای، تایلندی، ویتنامی، لائوسی، کامبوجی، اندونزیایی، مالزیایی و فیلیپینی است.
3.اروپای مرکزی و غربی، شبه جزایر مدیترانه و امریکای شمالی با جمعیتی نزدیک به 1 میلیارد نفر قطب سوم تراکم انسانی را- که به نام قطب آتلانتیک شمالی خوانده می شود- به وجود آورده است. این سه قطب تراکم انسانی با هم در حدود 4/3 جمعیت کرة زمین را تشکیل می دهند.
به غیر از سه قطب جاذبة انسانی- که توضیح دادیم- بیش از 1 میلیارد انسان دیگر در نقاط مختلف جهان به طور پراکنده دیده می شوند.
اگر به مقیاسی دقیق تر پخش و توزیع جمعیت را مطالعه کنیم، خواهیم دید درون قاره ها به طور ناهماهنگ و ناپیوسته پراکنده اند؛ به طوریکه در برابر جمعیت داخلی قاره ها انبوهی از انسانها در حاشیه خشکیها، در مسافتی که بیش از 800 و 1000 کیلومتر از دریا فاصله ندارند، سکنی گزیده اند. مراکز قاره ها یا به طور کامل یا نسبی خالی از سکنه
مانده اند، تنها می توان قسمتی از قاره افریقا را که عوامل تاریخی (استعمار) در پخش و پراکندگی جمعیت آن اثری خاص داشته است، از این قاعده مستثنی کرد. علاوه بر پراکندگی های ساحلی جمعیتها، نکته ای از توزیع جمعیت برداشت می کنیم این است که در داخل مناطق نیز توده های انسانی، در سمت شرق و غرب قاره ها، یکسان توزیع نشده اند. موقعیت متقابل خشکی و دریا نسبت به هم و تأثیر آب و هوای اقیانوسی می توانند از علتهای اساسی این اختلاف باشند.
در مناطق گرم، گوناگونی توزیع جمعیت وضعی دیگر دارد. مناطق گرم امریکا (حوزة امازون ) یا افریقا (کنگو) جزء قسمت شرقی، خالی از سکنه هستند. اندونزی که از مراکز پر جمعیت ایم منطقه است (به استثنای جاوه) برای تمامی کشور 83 نفر در کیلومتر مربع جمعیت دارد که تراکم متوسطی را نشان می دهد. در این مناطق، گوناگونی گسترش و توزیع جمعیتها به اوضاع طبیعی، عینی به وسعت خشکیها و کم و زیاد بودن خشکی هوا، وسعت بیابانها و شدّت و ضعف وجود جنگل بستگی دارد.
نکتة مهم این است که در جمعیت پذیری ناحیه ای نباید عوامل تاریخی را ناچیز شمرد و باید دانست که دسته های انسانی چگونه به محل سکونت خود آمده اند. همچنین باید به قدمت استقرار، نظم یا
بی نظمی تشکیلات آنان، شدّت ضرباتی که از جمعیتهای مجاور خود دیده اند و نیز تکنیکی که برای بهربرداری از محیط مسکونی خود به کار برده اند، توجه کرد . (محمودی و گروه جغرافیا، 1376: 114-112)
توزیع جمعیت امکانات تولید از مسائل مهم زمان ماست. اگر به توزیع متعادل و هماهنگ جمعیت و با منابع اقتصادی، در مقیاس محلی و منطقه ای بتوان امیدوار بود، بر عکس در شرایط کنونی در مقیاس جهانی نه تنها در چنین موازنه ای وجود ندارد، بلکه افزایش سریع جمعیت در کشورهای کم رشد از سویی و تولید و تجمع ثروت سرشار در گوشه ای از جهان کنونی در قلمرو کشورهای توسعه یافته از سوی دیگر، در تشدید سال به سال ناهماهنگی موجود نقشی مؤثر دارند. امروزه کمتر از 3/1 جمعیت کرة زمین 10/9 انرژی صنعتی، فولاد، سیمان و ... جهان را مصرف می کنند و در شرایط پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و تکنیکی قرار دارند و بقیه جهان، که بالغ یر 3 میلیارد انسان هستند، آینده ای روشن از نظر امکانات حیات و تأمین مواد غذایی خود دارند. در حالیکه در یک کشور توسعه یافته یک فرد می تواند سطح زندگی خود را روز بروز ترقی داده و عوامل رفاه خانوادگی را فراهم سازد، برای انسانهایی که در کشورهای توسعه نیافته به سر می برند هدف نهایی از فعالیت، کسب غذای روزانه است. اگر گروهی از کشورهای در حال رشد و توسعه اقتصادی جهان را که در مرحله عقب ماندگی خود پشت سر گذاشته و به پشتوانة منابع خویش به نظر درآمد سرانة ملی به دو بلوک تقسیم می شود.
گروهی کشورهای توسعه یافته نامید می شود که با درآمد سرانة ملی بیشتر با آهنگ افزایش و توزیع جمعیت تکامل می یابند.
گروه دیگر کشورهای توسعه نیافته اند که درآمد سرانه ملی کمتر را با افزایش سریع جمعیت دارند.
برای آنکه به عدم تناسب عظیمی که در توزیع درآمد جهان وجود دارد پی ببریم، کافی است بدانیم که تولید ناخالص ملی سرانه یک امریکایی در سال 1984 برابر950،15 دلار و 65 برابر تولید ناخالص ملی سرانه یک هندی یعنی 243 دلار در سال بوده است. در حالی که می دانیم در ربع قرن اخیر کشورهای توسعه نیافته در راه نجات خود کوششهای فراوان کرده اند. ( شایان ، 1384 : 96)
نژاد- امروز از دیدگاه جغرافیا، به نام نژاد خالص وجود ندارند؛ چه حتی منزوی ترین جمعیتها که در انزوای جغرافیایی قرار گرفته اند، در اثر مهاجرتها، که تماس بین انسانها را فراهم می کند با نژادهای دیگر درآمیخته اند، بدین ترتیب بی مناسبت نخواهد بود اگر بگوییم جمعیت کنونی جهان جمعیتی دورگه و مخلوط است. با وجود این، بعضی از گروههای بزرگ انسانی که در ساختمان داخلی خود، حتی به تواتر ترکیب یافته و با هم درآمیخته اند، باز تمایز خصیصه ظاهری و برونی شان طوری چشمگیر است که نژادی معین را به چند گروه مشخص از هم جدا کرده است. همچنین رنگ پوست، مو، برش عمومی نیمرخ، خصایص و اشکال مختلف ساختمان بدنی و جسمی، توانسته است نژاد سفید پوست و سایر نژاد ها را به چند گروه تقسیم کند. تشخیص سفید پوستان اروپا از هندی و ایرانی و سامی و حامی و خاورمیان و حوضه مدیترانه یا سیاهان کرانه های اقیانوس هند از افریقا و بلاخره زرد پوستان مغولی از بومیان امریکا بر همین روال بوده است. دانشمندان بر اساس هریک از تفاوتهای بالا، تا کنون انسانها را به 60 گروه تقسی بندی کرده اند ولی یک طبقه بندی معمولی بر اساس رنگ پوست، انسان ها را به 3 گروه بزرگ نژادی سفید و زرد و سیاه تقسیم کرده است . بخش توزیع نژاد سفید روی سیاره زمین بیش از سایر نژادهاست.( محمودی و گروه جغرافیا ، 1376: 115 )
وقتی ملاحظه می گردد که حتی در حال حاضر شناخت متقن وقاطع در خصوص حجم واقعی جمعیتها در بسیاری نواحی جهان در اختیار نداریم، مکشوف نمودن این که ما صرفاً به طور تقریبی و تخمینی شناختهایی در خصوص تعداد موجودات انسانی که در هر مرحله از حیات بشری می زیستند
[ شناختهای تخمینی و تقریبی ] ( اغلب به معنی" نتایج حدسهای هوشمند و حساب شده" است ) داریم، تعجب آور نیست. بی این همه، برپایه تجزیه و تحلیل دقیق واقعیت دردسترس، مادر خصوص بسط و گسترش تعداد انسانها از یک لحاظ بسیار مطمئن هستیم ( و آن اینکه، رشد جمعیت انسانی) حقیقتاً حیرت آور و خارق العاده بوده است.
به هنگام توجه و بررسی تاریخچه رشد جمعیت انسانی، ابتدا تعیین نماییم که مرادمان از (( انسان ))چیست. بدیهی است، (( انسان )) زادة نخستی های دیگر است، در عین حال تا این زمان تصویر روشنی از تمامی حلقه های اتصال و پیوند بین او و نیاکان انسانهای قبلی اش نداریم.
بعلاوه آنگاه که " انسان " پا به عرصة وجود نهاد، حتی اگر همه حلقه های اتصال نمایان گردند، هنوز هم ما مشکل تعریف کردن داریم؛ به عنوان مثال، ما می خواهیم ظهور انسان را به عنوان ظهور و پیدایی خانوادة حیوانات انسان نمای اولیه جنس جانورانی که انسان و میمونها نیز جزو آن اند، تعریف نماییم یا (به عنوان) انواع انسان سخنگو؟ اگر ما خانواده حیوانات شبه انسان اولیه را مبنای کار (جهت مطالعه) تاریخچه جمعیت قرار دهیم، چه بسا مجبوریم 5/5 میلیون سال به عقب برگردیم، چنانچه توجه مان را به انسان سخنگو معطوف و محدود سازیم نیازمند آنیم که صرفاً حدود پنجاه هزار سال به گذشته برگردیم.
شاید مهمترین مرحله در تکامل انسان از سایر نخستی ها، پیدایی و ظهور مخلوقات زمینی و خاکی
( بیشتر از [ آفریده های ] ساکن بر روی درختها) دارای شکل و شمایلی کاملاً راست و عمودی بود که نه تنها قابلیت استفاده از ابزارها را، بلکه توانایی ساختن آنها را نیز داشتند. تمامی این مخلوقات در طبقة خانواده (( حیوانات انسان نمای اولیه )) جای می گیرند. مخلوقات آغازین پس از آنکه بطور معین و روشن با این مقوله ( که حالا نام فنی Australopithecine را به خود اختصاص داده) منطبق شده و پیوند خوردند، در طول عصر زمین شناختی ما قبل ما ([ عصر] ((Pleistocene)) ) شاید طی 5/5 میلیون سال قبل، رو به گسترش و پیشرفت نهاند. Australopithecine، دارای اندامی با شکل و شمایل کاملاً راست و عمودی در استفاده از دستهای انعطاف پذیرش جهت اسلحه برای شکار حیوانات آزاد بود. بدین ترتیب برای نخستین بار پستانداری ظاهر شد که ابزارهایی جهت بقاء متکی بود(1) توسعه و پیشرفت ابزارهایی برای شکار، مخلوقات را قادر ساخت تا در پرتو چنین پیشرفتی، جمعیت را رفته رفته افزایش دهد. (( دیوی )) تخمین زد که یک میلیون سال قبل، تنها 125000 مخلوق hominid که از ابزار استفاده می کردند، وجود داشتند ولیکن در 8000سال ق.م. جمعیت (( انسان سخنگو ))، تا آن زمان تنها 3/5 میلیون بود و سریعاً رو به رشد نهاد .
به عقیده دیوی افزایش شدید جمعیت گونه ها، در حدود 8000 سال ق.م. شروع شد که طی چهار هزار سال بعد حدوداً بمیزان 16 برابر افزایش یافت. به عبارتی، این آمار و ارقام حکایت از آن می کند که زمین جمعیتی در حدود 5/86 میلیون نفر را در 4000 سال ق.م. تاریخ تقریبی پیدایش نخستین فرمانروایی مصریان در درة نیل- در خود جای داد.
به نظر می رسد،در چهار هزار سال بعدی سرعت رشد جمعیت کمتر بود.دیوی برآورد می کند که در عصر مسیح،جمعیت جهان 133 میلیون نفر بود(کمتر از دو برابر رشد در مقایسه با چهار هزار سال پیشتر ).
با این همه، در این خصوص بین سایر اندیشمندان اتفاق نظر وجود ندارد؛ به عنوان مثال، (سازمان) ملل متحد گزارش می دهد که جمعیت دنیا در این عصر بین 200 میلیون تا 300 میلیون نفر بود.(3) در سال 1650 میلادی احتمالاً جمعیت دنیا به حدود 545 میلیون نفر بالغ شده است.
از این به بعد، همچنان که جدول شمارة 1 نشان می دهد، مستمراً افزایش شتابانی وجود داشته است. بر پایه جدیدترین برآوردهای موثق و رسمی ( سازمان ) ملل متحده کندترین میانگین ثبت شده میزان سالیانه رشد جمعیت ( از 1963 تا 1971 ) بیست در هزار بود.(4) برخی کارشناسان جمعیت بر این عقیده اند که میزان موبوط حتی بیشتر [ ازرقم اعلام شده] می باشد؛ بر این اساس، روشن است که در سالهای اخیر، میزان رشد جمعیت دنیا، در طول تاریخ بشر بی سابقه بوده است.
سال |
جمعیت (برحسب میلیون) |
میانگین رشد سالیانه |
1650 |
545 |
- |
1750 |
728 |
3 در هزار |
1800 |
906 |
4 در هزار |
1850 |
1171 |
5 در هزار |
1900 |
1608 |
6 در هزار |
1950 |
2486 |
9 در هزار |
1963 |
3162 |
19 در هزار |
1971 |
3706 |
20 در هزار |
این افزایش عظیم در [میزان] جمعیت [در تمامی نواحی ایران] وضعیت یکسانی نداشته است، در عین حال بالاترین میزانهای افزایش متعلق به نواحی گرمسیری یا بین المدارین (Tropical) امریکای لاتین بوده است. برزیل، با حدود 95 میلیون نفر جمعیت در 1971، میزان رشد 28 هزار را در طی دوره زمانی 71-1963 داشت، مکزیک با جمعیتی در حدود 51 میلیون نفر در سال 1971، دارای نرخ رشد 32 در هزار بود. همچنین برای افریقا، که نرخ رشد جمعیت آن طی دوره زمانی 71-1963 بیست و شش در هزار سال گزارش شد، میزان رشد جمعیتی اعلام گردید که به اندازة معتنابهی از میانگین [رشد جمعیت] کل جهان بالاتر و بیشتر بود.
طی دوره زمانی 71-1963 میزانهای رشد جمعیت در اروپا، ایالات متحده، ژاپن و اتحاد جماهیر شوروی [سابق]، پایین تر و کمتر از میانگین جهانی بود. میانگین میزان سالیانه رشد جمعیت در ایالات متحده و اروپا طی سالهای 71-1963 [به ترتیب] 11 و 8 در هزار بود. طی این دوره زمانی، پایین ترین میزانهای رشد جمعیت آلمان شرقی (1- در هزار) و برای دولت بریتانیای کبیر (United ingdom)، مجارستان و فنلاند (4 در هزار ) بود. رشد جمعیت در بخش اصلی چین، در بردارندة حدود یک پنجم جمعیت دنیا، نامعلوم است. ملل متحد اخیراً برآوردکرده است که میانگین رشد سالیانه جمعیت در بخش اصلی چین از سال 1963 تا 1971، 18 در هزار بود؛(6) در حالی که سایر کارشناسان و صاحبنظران در خصوص جمعیت کشور چین(7) بر این باورند که رشد جمعیت آن به مراتب از این میزانهای اعلام شده بوداست. در واقع، عدم قطعیت در خصوص رشد...
شامل ورد 82 ص
مبلغ قابل پرداخت 41,000 تومان