اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یافصل اول 3
مقدمه و بيان مسئله 3
ضرورت و اهميت تحقيق 6
اهداف تحقيق 9
فرضيهها 9
فرضيههاي ويژة تحقيق 9
تعريف اصطلاحات تحقيق 9
فصل دوم 11
مقدمه 11
تعريف يادگيري مشاركتي 12
تاريخچه يادگيري مشاركتي 13
عناصر اصلي يادگيري مشاركتي 14
ويژگي هاي يادگيري مشاركتي 15
ديدگاه هاي اصلي در مورد يادگيري مشاركتي 20
ديدگاه هاي انگيزشي 20
ديدگاه وابستگي اجتماعي 22
ديدگاه هاي شناختي 23
ديدگاه هاي رشدي 23
وظايف معلم در روش يادگيري از طريق مشاركتي 25
شيوه هاي يادگيري مشاركتي 28
سازماندهي يادگيري مشاركتي 31
مزاياي يادگيري مشاركتي 32
عزت نفس 38
عوامل موثر بر عزت نفس 38
چهار شرط عزت نفس 39
محيط روش هاي تدريس و تأثير آن بر عزت نفس: 40
عزت نفس تحصيلي و پيشرفت تحصيلي 40
نقش يادگيري مشاركتي در رشد مهارتهاي اجتماعي 41
تعريف مهارتهاي اجتماعي 44
مهارتهاي اجتماعي از نظر واكر و همكاران 44
مهارتهاي اجتماعي از ديد اليس و والن 45
ويژگي هاي مهارتهاي اجتماعي 46
فصل سوم 54
مقدمه 54
3-1- روش تحقيق 54
3-2- جامعه مورد بررسي 55
3-3- حجم نمونه و روش نمونه گيري 55
مقياس سنجش مهارتهاي اجتماعي ماتسون 58
بررسي روايي و پايايي مقياس مهارتهاي اجتماعي 59
آزمون عملكرد روان شناسي 60
روش تجزيه و تحليل داده ها 61
فصل 4 62
نتيجه گيري و پيشنهادات 62
خلاصه تحقيق 62
پيشنهادها 69
محدوديتهاي تحقيق : 71
بررسي تاثير روش يادگيري مشاركتي بر روي عزت نفس، رشد مهارتهاي اجتماعي و عملكرد تحصيلي دانش آموزان
كارايي آموزش و پرورش نه تنها در گروي غناي برنامهها و روشهاي آموزشي و آمار فارغالتحصيلان با معدل بالا، كه از آن مهمتر در گرو شناختن ابعاد گوناگون روان شناختي دانشآموزان و شكوفا كردن آنها است. دانشآموزاني كه در وهلة نخست بر خويشتن اعتماد داشته باشند و با پذيرفتن ارزش وجودي خويش، قدرت پذيرش ديگران را بيابند و از ايجاد ارتباط اجتماعي سالم با آنها لذت ببرند (كديور، 1381).
دروني كردن ارزشهاي متعالي در دانش آموزان و شكوفا كردن كامل شخصيت آنها بايد از اولويتهاي آموزش و پرورش باشد. شخصيتي كه خويشتن و مفهوم انسانيت را شناخته و تا پايان زندگي نيز، خود را به تحقق ارزش هاي والاي آن متعهد بداند. ارزشهايي كه نبايد به بهاي پيشرفت تحصيلي ناديده گرفته شود (كديور، 1381).
در روشهاي سنتي كه امروزه از آنها به عنوان روشهاي غيرفعال ياد ميشود. معلم نقش فعالي در جريان تدريس داشته، مطالب را بطور شفاهي در كلاس بيان نموده و دانشآموزان فقط بايد به صحبتهاي او گوش داده، مطالب مورد نظر را حفظ نمايند.
در چنين شرايطي زمينههاي لازم براي رشد اجتماعي شخصيت شاگردان فراهم نميشود و حتي پيشرفت تحصيلي و رشد فكري شاگردان نيز از تأثيرات نامطلوب اين شرايط بي نصيب نميماند. به همين دليل امروزه موضوع روشهاي آموزشي فعال و يادگيرندگان فعال جايگاه ويژهاي در مباحث تربيتي پيدا كرده است. البته عوامل متعددي مانع رشد اجتماعي و پيشرفت تحصيلي دانشآموزان ميشود كه روشهاي آموزشي غيرفعال يكي از اين عوامل است (كرامتي 1381).
از سويي مدارس امروز نياز به آموزش مهارتهاي اجتماعي را به دانش آموزان احساس مي كنند در حاليكه تعدادي از دانش آموزان به صورت طبيعي در مهارتهاي اجتماعي خوب و ماهر هستند، بسياري از بچه ها نياز به آموزش اين مهارتها دارند (هيل[1]،2000). يكي از روش هاي آموزشي فعالي كه امروزه مورد توجه صاحب نظران تعليم و تربيت مي باشد، يادگيري مشاركتي است.
اصطلاح يادگيري مشاركتي به يك روش آموزشي كه دانشآموزان در سطوح مختلف عملكرد، در گروههاي كوچك براي رسيدن به اهداف مشترك فعاليت ميكند بر مي گردد و دانش آموزان بهمان اندازه كه براي يادگيري خودشان مسئول هستند براي يادگيري ديگران نيز مسئول ميباشند (گاكهال[2]، 1995).
از جمله مدافعان اين روش جانسون و جانسون[3] (1987) و اسلاوين[4] هستند. از لحاظ تجربي، اسلاوين گفته است كه پژوهشهاي انجام شده دربارة روش يادگيري مشاركتي نشان دادهاند كه اين روش در بالا بردن سطح پيشرفت تحصيلي دانشآموزان در موضوع هاي مختلف و در سطوح مختلف تحصيلي مفيد است. اسلاوين همچنين به شواهدي اشاره كرده است كه نشان مي دهند، روش يادگيري مشاركتي روابط ميان دانشآموزان نژادهاي مختلف را دركلاسها بهبود ميبخشد.همچنين اين روش موجب بالا رفتن سطح عزت نفس و ساير ويژگيهاي عاطفي دانش آموزان ميشود(سيف، 1379).
بايد گفت شيوة يادگيري مشاركتي ارتباط مطلوبي بين دانشآموزان بوجود ميآورد، آنها را براي يادگيري بهتر برميانگيزد و عزت نفس دانشآموزان را ارتقاء مي دهد. (كديور، 1381).
به نظر بسياري از محققان كاركردن گروهي همسالان براي كسب اهداف مشترك، تأثير نسبتاً زياد و معناداري روي خود پندارة و عزت نفس دانش آموزان در برابر تجارب فردي يا رقابتي دارد (زيسك[5]، 1998).
تحقيقات زيادي روي يادگيري مشاركتي انجام گرفته است، بطور مثال اسلاوين در سال 1990 با بررسي و تجزيه تحليل دقيق 25 تحقيق انجام شده در اين زمينه گزارش نمود كه اكثر تحقيقات مذكور تأثير مثبت يادگيري مشاركتي را بر روابط بين فردي، پذيرش همكلاسيهاي داري عقب ماندگي تحصيلي، افرايش دوستي بين دانش آموزان، افزايش عزت نفس، علاقه مندي به مدرسه و موضوعات مورد مطالعه، افزايش توجه به تكليف و زمان اختصاص يافته به تكليف و توانايي انجام كار موثر با ديگران را مورد حمايت و تأييد قرار دادهاند (مشهدي، 1381).
زيسك (1998) در پژوهشي در مورد تأثير يادگيري مشاركتي بر روي خود پنداره تحصيلي و پيشرفت تحصيلي درس شيمي دانش آموزان دبيرستاني، نتيجه گرفت كه بارگيري مشاركتي تأثي مثبتي روي مفهوم خود تحصيلي و پيشرفت تحصيلي، در درس شيمي دانشآموزان دبيرستاني دارد.
در ايران نيز ايوبي (1377) در پژوهشي با عنوان مقايسه يادگيري مشاركتي و يادگيري سنتي و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان دفتر پايه سوم متوسطه رشته علوم انساني، نتيجه گرفت كه يادگيري مشاركتي بيشتر از يادگيري سنتي باعث افزايش پيشرفت تحصيلي ميشود.
هيل (2000) در پژوهشي با عنوان ، يادگيري مشاركتي به عنوان وسيلهاي براي بهبود مهارتهاي اجتماعي در بين دانش آموزان راهنمايي، به اين نتيجه رسيد كه يادگيري مشاركتي، مهارتهاي اجتماعي دانشآموزان را بهبود ميبخشد.
كرامتي (1381) در تحقيقي با عنوان تأثير يادگيري مشاركتي بر رشد مهارتهاي اجتماعي و پيشرفت در درس رياضي پايه پنجم ابتدايي، به اين نتيجه رسيد كه يادگيري مشاركتي تأثير مثبتي در مهارتهاي اجتماعي و پيشرفت تحصيلي دانشآموزان پايه پنجم ابتدايي دارد. با وجود اين بعضي از تحقيقات در مورد تاثيرات يادگيري مشاركتي بر عزت نفس دانش آموزان و پيشرفت تحصيلي آنها نتايج متفاوتي را گزارش نموده اند. بطور مثال انگ لي و لايم[6] (1996) در تحقيق خود با عنوان تاثير يادگيري مشاركتي روي عزت نفس و جو كلاسي به اين نتيجه رسيدند كه يادگيري مشاركتي باعث بهبود جو كلاسي مي شود ولي در مقايسه با روش سخنراني موجب افزايش عزت نفس دانش آموزان نمي شود.
گايس[7] (2003) در مطالعه اي تاثير يادگيري مشاركتي را روي پيشرفت خواندن زبان انگليسي به عنوان يك زبان خارجي و عزت نفس تحصيلي دانش آموزان مورد بررسي قرار دارد وبه اين نتيجه دست يافت كه روش يادگيري مشاركتي نسبت به روش سخنراني، پيشرفت خواندن زبان انگليسي دانش آموزان را بطور چشمگيري افزايش مي دهد ولي تاثيري روي عزت نفس تحصيلي دانش آموزان ندارد.
الخاطب و جمعه[8] (2002) نيز تاثير يادگيري مشاركتي را روي عملكرد تحصيلي دانش آموزان پايه هشتم در درس جبر را مورد بررسي قرار دادند. نتايج بدست آمده حاكي از اين بود كه تفاوت معناداري بين عملكرد دانش آموزان در گروه يادگيري مشاركتي و سنتي مشاهده نشد. با توجه به اين مطالب و نتايج تحقيقات انجام گرفته و با در نظر گرفتن اين نكته كه تحقيقات اندكي در ايران در زمينه يادگيري مشاركتي و بويژه تأثير آن بر عزت نفس و مهارتهاي اجتماعي در دورة دبيرستان به صورت گرفته است، پژوهش حاضر در نظر دارد به اين سوال جواب دهد كه آيا يادگيري مشاركتي بر عزت نفس، مهارتهاي اجتماعي و عملكرد تحصيلي دانشآموزان پسر دورة متوسطه دارد يا نه؟
اصولاً در هر جامعهاي از معلمان انتظار ميرود كه همگام با تغيير و تحولات تكنولوژي در زمينه كار و رشته خود پيش روند، زيرا در دنياي معاصر آموزش و تدريس از جمله مسائل و فرآيندهاي پيچيدهاي هستند كه ادامة آنها به شيوة سنتي ديگر موثر و كارا نخواهد بود، ارائه يك جانبة مطالب از سوي معلمان، رونويسي مطالب از روي تخته سياه بدون اينكه دانش آموز فرصتي براي مشاركت و يادگيري داشته باشد، حفظ طوطي وار و كوركورانه مطالب بدون آنكه شاگردان تأمل و تعمتي در آن داشته باشند و تماشاگر بودن دانش آموزان، در واقع آنها را به ماشين از بر كردن و پس دادن مطالب كليشهاي تبديل مي كند و فرصت انديشيدن و خلاقيت را از آنها مي گيرد. تلاش براي حفظ و ادامه روشها و شيوههاي سنتي تدريس، تلاش در جهت ثابت نگه داشتن حركت و جريان زمان است (شعاري نژاد، 1366).
مسأله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندي از اساسي ترين عوامل رشد مطلوب شخصيت كودكان و نوجوانان است. برخورداري از اراده و اعتماد به نفس قوي، قدرت تصميم گيري و ابتكار ، خلاقيت و نوآوري، سلامت فكر و بهداشت رواني، رابطه مستقيمي با ميزان و چگونگي عزت نفس و احساس خود ارزشمندي فرد دارد امروزه در اصلاح و درمان بسياري از اختلالات شخصيتي و رفتاري كودكان و نوجوانان، نظير كمرويي و گوشه گيري، لجبازي و پرخاشگري و تنبلي بعنوان اولين يا مهمترين گام ، به ارزيابي و پروش احساس عزت نفس ، تقويت اعتماد به نفس و مهارتهاي فردي و اجتماعي آنان ميپردازند (افروز، 1380).
عزت نفس مؤلفهاي است كه تحت تأثير محيط آموزشي قرار دارد، داشتن عزت نفس بر همه سطوح زندگي اثر گذار است. در حقيقت، بررسيهاي گوناگون روان شناختي حاكي از آن است كه چنانچه عزت نفس ارضا نشود، نيازهاي گسترده تري نظير آفريدن ، پيشرفت و يا درك استعداد بالقوه ماند( كلمز[9]، ترجمه عليپور، 1380).
پرورش احساس خود ارزشمندي و عزت نفس در كودكان و نوجوانان از مهمترين وظايف و رسالتهاي اوليا و مربيان مي باشد كه در اين ارتباط بيشترين نقش بر عهدة الگوهاي رفتاري ميباشد (افروز، 1380).
مهارتهاي اجتماعي مؤلفة ديگري است كه از محيط مدرسه و جو كلاس تأثير مي پذيرد . مدرسه و خانواده مهمترين نقش را در رشد اجتماعي و مهارتهاي اجتماعي كودك ايفا مي كند و در هر دوي آنها ، ارزش ها، فرهنگ و بويژه روشهاي آموزشي و تربيتي مهمتر از همه جلوه مي كند (كرامتي، 1381).
آموزش مهارتهاي اجتماعي به نوجوانان يكي از مهمترين وظايف خانواده و مراكز آموزشي است. چون فرض بر اين است كه نوجوانان بدون داشتن اين مهارتها قادر نيستند در تعامل اجتماعي با سايرين وظايف خود را انجام دهند (بيلمن[10] و همكاران ، 1994).
بعلاوه نقص مهارتهاي اجتماعي عامل تعيين كنندهاي در افزايش مسائل روحي و ذهني كودكان و نوجوانان است و افزايش خشونت، بزهكاري ، روي آوردن به مواد مخدر و ترك تحصيل از جمله پيامدهاي نارسائي در رشد مهارتهاي اجتماعي كودكان محسوب ميگردد (موت[11] و همكاران به نقل از كرامتي، 1382).
چنانچه بخواهيم فراگيران امروز را بعنوان نيروي كار آمد آينده آماده كنيم كه قادر باشند با هم زيستن را بخوبي تجربه كنند، به نظر مي رسد كلاس درس محيط مناسبي براي شروع اين طرز تفكر باشد، چرا كه تحقق اين اهداف بدون همكاري و همياري بيمعني است (جانسون و جانسون، به نقل از مشهدي، 1381).
در روش هاي سنتي كه امروزه از آنها به عنوان روشهاي غيرفعال ياد ميشود، معلم نقش فعالي در جريان تدريس داشته، مطالب را بطور شفاهي در كلاس بيان نموده، دانشآموزان فقط بايد به صحبتهاي او گوش داده، مطالب مورد نظر را حفظ نمايند، در چنين شرايطي زمينههاي لازم براي رشد اجتماعي شخصيت دانش آموزان فراهم نميشود و حتي پيشرفت تحصيلي و رشد فكري شاگردان نيز از تأثيرات نامطلوب اين شرايط بي نصيب نمي ماند، به همين دليل امروزه موضوع روشهاي آموزش فعال و يادگيري فعال و يادگيرندگان فعال جايگاه ويژهاي در مباحث تربيتي پيدا كرده است كرامتي، 1381).
يادگيري مشاركتي از جملة اين روشهاي فعال مي باشد. با توجه به اهميت عزت نفس و مهارتهاي اجتماعي در ابعاد مختلف زندگي افراد و بويژه رابطه اينها با پيشرفت تحصيلي دانشآموزان و علي رغم اينكه تحقيقات زيادي در مورد تأثيرات يادگيري مشاركتي در دوره ها و رشتههاي مختلف تحصيلي انجام گرفته است، در كشور ما تحقيقات اندكي در اين زمينه صورت گرفته است و بيشتر تحقيقات انجام گرفته نيز در دوره هاي ابتدايي و راهنمايي بوده و تحقيقات اندكي در مورد يادگيري مشاركتي در دورة متوسطه صورت گرفته است. و از سويي بدليل جديد التأليف بودن كتاب روان شناسي سال سوم دبيرستان و اينكه اصلاً تحقيقي در مورد تأثير يادگيري مشاركتي بر عملكرد دانش دانشآموزان در اين درس صورت نگرفته است، ضرورت دارد كه در مورد تأثيرات اين روش در دوره متوسطه نيز، تحقيقات بيشتري صورت گيرد.
[1]. Hill
[2]. Gokhale
[3]. Jahnson & Jahson
[4]. Slavin
[5]. Zisk
[6]. Englee & Lim
[7].Ghaith
[8].Alkhateed & Jumaa
[9]. Cloms
[10] . Beelman
[11]. Moote
شامل ورد 72ص
مبلغ قابل پرداخت 39,000 تومان