تحقیق دانشجویی

تحقیق دانشجویی

پاورپوینت مقاله تحقیق و پروژه دانشجویی با قیمت مناسب تر از کافی نت،راحت و بی دردسر تحقیق های خود را از سایت ما دانلود کنید.

اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 90
  • بازدید دیروز : 114
  • بازدید کل : 361905

تحقیق عدالت در دولت


تحقیق  عدالت در دولت

مقوله عدالت در دولت 2

تحليل مفهوم عدالت 5

ويژگي هاي اقتصاد سياسي ايران بعد از انقلاب اسلامي ايران : 22

دوره سازندگي 28

جنگ فقر و غني 43

عدالت و توسعه 46

سيستم گردش اعتقادات 48

آسيب شناسي عدالت محوري در نظام اسلامي از منظر رهبر انقلاب 57

عدالت در قرآن كريم 64

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقوله عدالت در دولت

اصطلاح عدالت به عنوان يكي از مفاهيم عدم مورد اشتهال در مباحث و عرصه هاي مختلف در فرهنگها و عرصه هاي معرفت فكري جوامع بشري از جهان ابتدا شامل گيري جوامع انساني تا كنون بوده است اين مفهوم به عنوان مفهومي كه به طور مستقيم با عقل و ادراكات عاليه انساني در حوزه فردي و همينطور حوزه احساسات عواطف سركار دارد و از سوي ديگر به عنوان بنيادي ترين عنصر جوامع بقاي جامعه از ان جا دهد گررد.

توجه به اين مفهوم و ابعاد فلسفي كلامي جامعه شناختي ان در حوزه نظري subjective و ogjective عين هر عمق و بشر و هشياري را با عرصه هاي جديدي موقتي در ساخت هاي علوم انساني و اجتماعي رهنمون مي سازد با اينكه اين مفهوم از دير باز در جوامع بشري مطرح بوده است وليكن منابع علمي دقيق و كامل كه به صورت مشعل و همه جانبه اصل مفهوم عدالت را مرود كنكاش قرار مي دهند بسيار محدود مي باشد شايد علت ان اين است كه اين مفهوم با قدرتهاي موارد اشتهال ان به علت پيچيدگي هاي كه در عمل با ان روبرو مي باشد براي محقق ابعاد مختلف فراهم مي اورد از همين روست كه در كشورمان ايران هم مانند همه دنيا باز نيست با اين مفهوم و ابعاد كاركردهاي ان محدوديت هاي علمي خاصي ديده مي شود اين محدوديت در ابعاد علمي اين مفهوم عليرغم تاكيدات مخصوص كه دير منابع حقوق سياسي ايران و يا ويژه در نظام جمهوري اسلامي است توجه رهبران انقلاب اسلامي و يا برگذار است اين شامل نظام انديشه سياسي در رابطه با اين اصطلاح و حتي منوط كردن هدف شديدي اين نظام عمق اين مفهوم ذكر گرديده است .

ويژگي ديگري كه ضرورت بررسي اين مفهوم در ابعاد دولت در نظام جمهوري اسلامي را برجسته مي كند وجود وجوه عيش يافته ضرورت توجهي جدي تر در ابعاد اقتصادي به اين مفهوم با توجه به ظرفيتهاي سياسي و اجتماعي حاضر در جامعه شناسي سياسي جمهوري اسلامي و انديشه سياسي ان است تحولات سه دهه اجرايي است در حوزه مديريت كلماتي جامعه و شامل گيري شرايط و مقتضيات در مسير نظام سياسي و اجتماعي ايران بوده است حضور مختلف با سلايق مختلف افراد در حوزه مديريت نظام دولت ايران كه منجر به شكل گيري معرفي شبه گفتمانهاي مانند سازندگي و اصلاحات كه در دوره هاي دولتهاي اين نظام سياسي شامل گرفته است تحليل ادبيات موسوم به اقتصاد سياسي نظام جمهوري اسلامي و تحولات و دگرديسيهاي كه مفاصل و واژه هاي مورد استفاده در اين ادبيات در طي دوران شامل گيري نظام تا كنون توسط مراجع رسمي مرود استفاده و اشتهال قرار گرفته است نشاني از نوعي دوري از برخي از كنگره هاي توليد كه در سالهاي اوليه بسيار بيشتر مورد اشتهال قرار گرفت را نشان مي دهد يكي از همين مفاصل اصطلاح عدالت و عدالت اجتماعي است چه عواملي باعث شكل گيري اين اصطلاح شد عوامل تقويت كننده اين مفهوم در جامعه در بر دارد چه چيزهايي بود ايا مفهوم كاملي از عدالت در ذهن جامعه موجود مي باشد عوامل تذيه اموني اوج و فرود اين مفهوم در جامعه چيست چه منابع ايدولوژيكي سياسي فرهنگي و تاريخي پشت سر اين مفهوم قرار دارد همه و همه اينها ما را به يك مطالعه هر چند اجمالي درباره اين مفهوم عوامل تاثير گذار بر ان و عوامل حضور درباره اي در متن مفاهيم مورد استعمال جامعه چه بوده است حال كه دولت جديد از اين مفهوم ياد مي كند چه عواملي و چه عللي در طرح دوباره اين موضوع باثع گرديده كه دوباره اين اصطلاح را در فرهنگ سياسي و تبليغي جامعه شناسي سياسي ايران پر رنگ كند آيا همانطور كه اصول و مبادي كلي در نظام جمهوري اسلامي ايران به عدالت نگريسته شده جامعه ايران در اين مسير طي طريق كرده است چه موفقيتها و كاميابي ها و چه ناكاميهايي در اين مسير بوده است فرصتها و چالشهاي پيش روي در مورد عدالت چيست ايا يك باز سازي مفهومي معرفتي درباره اين مفهوم الزامي است ايا وجوه ناشناخته ايي درباره اين مفهوم به خصوص در حوزه مناسبات سياسي و اجتماعي ايران موجود است و غير سوال كلي تر با توجه به فرضيتهاي اعلامي و اثباتي كه نظام خالي حاكم بر جامعه ايران دارد ما مي توانيم يك ظرفيت تعامل يافته ايي از اين مفهوم از لحاظ فلسفي و انديشه اين در اختيار جامعه جهاني بگذارمي از همين رو در اين پژوهش عنصر سعي در ايجاد ناگاهي به اين مفهوم به صورت كلي وارانه تعريفي هر چند اجمالي از اصطلاح عدالت خواهيد پرداخت و سپس با نگاهي به منابع اسلامي در اين اصطلاح و زواياي ان در كلام ديني اسلام به بحث خواهيد نشست

سپس عدالت در بنيادهاي حقوق سياسي نظام جمهوري اسلامي ايران و تاب برش كوتاه در حوزه نگاه تاريخي ايرانيان سرد ده معاه به مبحث عدالت خواهيم داشت پس اين مفهوم در حوزه كاركردن دولتهاي ايران بعد از انقلاب اسلامي و تاثير تاثرات موجود بر ان به ويژه در كابينه هاي اجرا به بررسي خواهم نشست در اغاز عوامل شكل گيري اين مفهوم در دولت از فرصتها و چالشهاي پيش روي اين دولت را درباره اين مفهوم تحليل خواهد شد


بخش اول

تحليل مفهوم عدالت

از دير باز بيشتر درباره تعريف اصطلاحات مورد استفاده خود شيوه هاي مختلفي را داشته است به طور كلي مفاهيم در ذهن آدمي به دو گروه عمده تصميم مي گيرد . مفاهيم مربوط به پديده هاي عين و مفهومي مادي objective به مفاهيم و اصطالحات ذهني subjective در حوزه مفاهيم اصطلاحات ذهني بش رهميشه سعي كرده است با توجه به وجوه انتزاعي آن و دارا بودن ظرفيتهاي خلاقه ايي كه بشر در طول دوران نسبت به اين مفاهيم پيدا كرده است انواع و اقسام تعريف تعبير و تبيين را مطرح نمايد .

وليكن به علت وجود همان خواص سياليت مفهومي و تفرق در حوزه انطباق با عليتهاي موجود در جامعه و پتانسيل هاي متفاوت در درك معرفي اين مفاهيم انساني از طرح تعريفي جامع الظراف از اين مفاهيم باز بماند يكي از اين تعاريف كه در حوزه ذهني تماس پيدا مي كند و عينيت خود را در حوزه مبادلات كلامي فلسفي و انديشه اين حتي در سطح ريزترين مناسبات بين الفردي جامعه هويدا مي كند اصطلاح عدالت است در معناي اصطلاحي عدالت به منزله اعطاي حقوق مراعات شايستگي ها مساوات توازن اجتماعي بر طرف و وضع بايسته قابليت طرح دارد .[1]

از سوي ديگر بايد درباره تعريف چيستي مفهوم عدالت اين است كه به طور كلي پرسش درباره عدالت جامع ترين پرسش است كه درباره ان عقده هاي معرفتي گوناگون چون فلسفي اخلاق فلسفه سياست و فلسفه حقوق تلوين يافته اند از اين منظر عدالت در رفتار فردي موضوع فلسفه اخلاق عدالت در حوزه فضا و داوري موضوع فلسفه حقوق و عدالت در توزيع قدرت و امتيازات اجتماعي اقتصادي موضوع فلسفه سياست قرار دارد جايگاه اصلي طرح مسئله عدالت و انصاف در حوزه فلسفه اخلاق است كه موضوع ان ماهيت عمل درست است و فلسفه سياست و فلسفه حقوق تنها دامنه بحث را گسترده تر كرده در حوزه روابط مختلف بني افراد و بين دولت و شهروندان نشر مي بخشد[2]

در تعريف لغوي اصطلاح عدالت در ادبيات فارسي عدالت از مصدرهاي بي است و به معني عادل بودن انصاف دانش دادگر بودن و دادگري امده است

در حوزه علوم اخلاف عدالت به عنوان وجه مشمعه تعادل دهنده تعاهل عيني و كنترل كننده و ناظر بر قواي انساني كه از مسير حق و اصلي خارج نشوند عدالت در علوم اخلاقي به عنوان چه فضيلت و امر مقبول اخلاقي از ان ياد مي شود عنصري كهدر هر شمعي ظهور پيدا كند عامل كمال و رتبيت اوست عدالت به عنوان سرچشمه خير و بركت و تنظيم كننده روابط قرار استانهاي ديگر هواداران ياد شده است در جاهاي از موضوع عدالت نوعي احتياط امور از آن ياد مي شود و در جاي ديگر نماد اقدامي كاملا تند و قاطع و بدون ملاحظه مطرح مي گردد عدالت در كلام متعلمين هم جايگاه خاص دارد و به عنوان جايگري و جاي دادن همه كارها اشياء و پديده هاي در مسير اصلي و جايگاه مناسب خود از ان ياد مي شود و فاعل اين اصطلاح يعني عادل لكن كه همه خبر را در جاي خود قرار مي دهد اعتقاد به نظر بخش به موارد و پديده ها و قاعده و قانونمند كردن انها البته در اين باره كه با توجه به ترمنولوژي اصطلاح عدالت در مفهوم فلسفي ان ايا اين كلام و ذهن فاعل sulject فاعل شناسا است كه روابط صحيح عدالت را در پديده هاي كشف مي كند و يا اينكه اين پديده ها به وسيله قواعد گيري به سامان و پذيرد بحث مي گردد ضرورت مو شكافي اين مباحث در ريشه باين مشمول شده مفهوم عدالت در عرصه كلمات اجتماع و به وديعه هاي ريشه هاي موجود در اختلافات برداشت از اين مفهوم ما را راهنمايي مي كند و قوت نظريه اين بحث را تقويت كند شكل گري در مدل ذهني از مفهوم عدالت

1- مفهوم تعادل بخش ميزان كننده تناسب دهنده منطبق بر روح حاكم بر طبيعت و عالم هستي كه معمولا در ابعاد اخلاق و رفتار فردي و ارزشهاي معنوي شخص arevency مطرح مي گردد مجموعه ارزشهاي اخلاقي در حوزه اسياي شرقي مشاهده شده است

2- مفهوم عدالت به عنوان يك ماكرمان يك عقيده ارزش هدف خواست جمعي عامل حركت پويشي شناخته مي شود وجود مفاهيمي مانند عدالت جمعي اجتماعي secltl juetge در حوزه جامعه و شكل گيري ادبيات مبارزه جنگ و جهاد حركت و تضاد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امرو به نيات و بد و نوعي تجلي گرايي جامعه

اين مفهوم از انديشه عدالت كه انرا عنصر تحول دهنده دگرگون خواه ارمان گرا نشان مي دهد بيشتر در بشر انديهش هاي منسجم اجتماعي عقايده رويه هاي جمعي كه ايدولوژي ها idologe بخش منفي از انها هستند شكل مي پذيرد موردي كه در عدالت به مفهوم دومي مصداقيت پيدا مي كند اعتقاد به نياز به حركت از هر فضيلت نامطلوب كلمات به بحث وضعيت مطلوب و عدالت گرايانه است حركت اين كه در مسير خود مانند يا موج و يا مهيبت ساختارهاي كهن ادرهم كوبيده و ساختار جديد را به وجود مي اورد حال اگر با مسامحه و تعديل و جرح

 

عدالت از متحدليرايش جاي ديگر با عيه بر كتاب عدالت به مشابه انصاف جان مراكز عدالت در منيت ايراليش كه قائل به اصالت فرد inivulity است تكيه بر اصالت مالكيت خصوصي و ازادي هاي فردي و قائل شدن به دولت محدود limlted از ويژگيهاي مثبت ايراليش است

در عيت ليبراليست هم توجه با عنصر عدالت در هر ادبيات سياسي و انديشه اجتماعي انها هم مورد توجه قرار گرفته ست شايد بتوان گفت اين مفهوم بهص ورت عنصري در خلت نقز و انديشه ايراليش قابل تعبير و تغيير است توجه با عنصر انتفاع شمعي افارد و انچه كه به ان فعاليت ازاد در بازار ازاد ياد مي شود فراهم اورنده مفهوم عدالت مي باشد اعتقاد به نفس جمع گرايي مخالف نفرد و تكليل نقشي دولت كه در معايت حتي گاهي به عنوان حاكم بلا منازع جامعه و افراد شناخته يم شود به عنوان عامل در اختيار افراد جامعه در جهت نظارت و برقراري امنيت با اختيارات محدود با شما و در مقابل جامعه شناخته مي شود از هيمن رو عدالت اجتماعي در منظور ايران ها بدين معني است كه در جامعه كه حداكثر ماهيت خصوصي ازادي فردي توسط افارد جامعه تامين گردد ان جامعه به عدالت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تر است ايده ليرالهاي كلمايش در اين استان در بود امر در راستاي جدال با ارزشهاي پيشين ارزشهاي سنتي و ما قبل مدرن بوده اند گاها به صورت افراطي و مبالغه اميزي هر گونه چند و بندي را در راستيا سبك منافع شمعي افراد غظته مي نمودند ولي بزودي شرايط موجود در جامعه و الزامات مربوط به زندگي در جامعه و تعاملات مربوط به ان انها را به تعديل انديشه هاي اوليه خود و ساماندهي نظيري اجتماعي خود و پرداختي به مفاهيم مانند عدالت و ازادي در جامعه نمودند فلسفه ابتداي ليرالها از انسانها موجوداتي كاملا خود دعوي فزون خواه و مصلحت طلب ترسيم مي گردد عقيده توماس هابز از نسل ما قبل ليراكها كه به نوعي در پايه ريزي ارزشهاي ليرال بصورت غير مستقمي در دو قرن بعد از حيات خود نقش داشته است مي گويد كه انساني گرگ انسان است كه خود نشان دهنده طرح ذاتي انسان از منظر نظرات مردم عرب زمين و فلاسفه انها در رابطه با استان است وجود همين ديدگاه هم است كه در عمل وجود هر نوع بقاي انقلابي ارما نموده مبني بر ارزشهاي جمع گرايانه اجتماعي و شش را از ليبراليسم مي گيرد و مجموعه ليبراليسم را با توجه به اركان فلسفي آن مبتني مبني بر ارزشهاي مادي matrial مي نمايد و اين اين افراد در قرن 7 ملادي نقش جان لاك به نوعي تعديل مي گردد . و برداشت فلسفي نظر غرب را درباره استان تلطيف مي كند و مجموعه از انگيزه هاي نه كاملا مادي را به عنوان بن مايه هاي كشتي انساني معرفي مي كند .

از ديدگاه لاك مهمترني چيزي كه سرچشمه كشتهاي انساني است و هدفي كه او را به سوي خود مي كشند اعتبار و فهرست است و چيزي كه انسانها در هر حال از آن دوره مي جويند بد نامي و رسوايي است به سختي براي ترس و شرم ناشي از بي اقراص كساني كه قرن با انان زندگي مي كند و دلبستگي به زندگي با كساني كه قرن خود را شايسته به سربردن با ان مي داند بن مايه و راهنماي بيشتر كشتهاي انسان است . [3]

در جايي ديگر جان داك در تاييد مالكيت تا محدود مي گويد .

جايي كه ثروت و دارايي ارزشمند شناخته مي شود و اعتبار مي بخشد و مايگي و ستمي كه پديد اورنده اين ثروت است كسي را نگران و از ميدان به در نمي كند پيدا ثروت كه به دست امد احترام نيز به دنبال ان خواهد امد همچنان كه در برخي كشورها تاج شاهي فراهم اورنده شرف و بزرگي خانوادگي است [4] از نظر جان لاك غايت شناسي ذات انساني و درك سرشت او دارانه طرحي از وي كه بيشتر در جهت ترسيم چهره مثبت از اوست بوده است تضاد و تراحم دو نگاه مثتب و منفي از ذلت انسان و طرح اين دو نوع انگاره از انسان كه در تصوير اول انسان به حد كافي معقول و منطقي است كه بصورت فردي خود را وادار به رعايت اصول اخلاقي مورد نياز بدن براي مهار كردن تمايلات ستيزه بويانه خود كند در تصوير دوم انها از چنين عقل و منطقي بي بهره اند و عمدتا هيچ مراقب دقيق و سخت گيري از اين انصاف و عدالت حفاظت نمي كند . [5]

ايستار ابهام انگيز جان لاك درباره سرشت استاني برداشت او از مالكيت نيز كشيده مي شود انسان به گونه ذاتي بي اندازه فزون خواه است در همان حال بر پايه عقل اين نكته را در مي يابد كه براي مهار زدن به فزون خواهي بي حد و مرز خود بايد به توافق و قرار داد پايبند باشد فزونخواهي پيش از اندازه انسانها انان را به راه ناديه گرفتن وظايف خود مي كشاند مگر اينكه نيروي برتر و باز دارنده در بر گيرد اگر عدالت به معني اعم مفهوم ان در رابطه با سه مفهوم اخلاف – حقوق – قانون و حاكميت تحليل نماييم ضلع اخلاق به عنوان عنصر فردي و حقوق به عنوان يك عنصر نه كاملا فردي و نه كاملا جمعي و قانون حاكميت را به عنوان عنصر جمعي و فرا فردي تعبير و تعيين ليكن مفهومي كه از عدالت قابل تعبير و تحليل است داراي سه لايه مفهومي و معرفتي تصميم و مجرا مي گردد كه هر يك بدون ان دو ديگر توان باز تولدي مفهوم جامع عدالت را به ويژه در حوزه عدالت اجتماعي ندارد قبلا اشاره كرده بوديم كه نقلي ليرال در ابتداي امر نافي هر گونه مفهوم دولت به صورت ويژه و رسمي بوده اند وليكن شاهد گيري نظام مالكيت ازاد آزادي عمل در اقتصاد كه موجب شكل گيري نابرابري و تضاد اختلاف در امد افراد با توجه به تواني هاي متفاوت انها مي انجامد ضرورت شكل يا بي عدالت مطرح مي گردد ساز نو نشه هاي لاك ضمن بر يم ايد كه درايد او تنها در مرحله دوم حد وضع طبيعي يعني بين ازدواج يافتن پول و گرفتن نابرابريها است كه بكار به حكومت پديد مي اورد لاك شكاف طبقاتي را نياز به حكومت پديد مي ايد لاك شكاف طبقاتي را نيز كه از وجود ان در جامعه خود به خوبي اگاه بود وضع طبيعي نسبت مي دهد شكاف طبقاتي ميان كساني كه مال اندوزي كرده اند و انان كه نكردند ميان مالكان و كار گران نزد بگير از همين رو در دوره هاي بعد بحث در رابطه با ماهيت دلوت و چگونگي رفتار ان در جامعه مطرح مي گردد

 

نگرش به مفهوم عدالت اجتماعي از منظر اما خميني (ره) با توجه به وضعيت نامه ايشان نگرش رهبران هر نظام سياسي درباره مفاهيم كليدي جامعه و تحليل ديدگاه انها در شناسايي نوع ديدگاه ان نظام نسبت به ان مفاهيم به خصوص مفاهيمي مانند عدالت كه داراي ابعاد مختلفي است فوق العاده حائز اهميت است و اين اهميت در رابطه با نظامهاي سياسي ايدولوژيك ملكيتي كه انقلابي بوده و داراي مفاهيم القايي در حوزه پيراموني خود هستند مي باشد درباره نظام جمهوري اسلامي ايران و تحليل نظر گاههاي رهبران ان متن وصيت نامه امام خميني به عنوان پايه گذار نظام نگرش به مفهوم عدالت انها عدالت اجتماعي و مبارزه وجودي ان در حوزه اقتصاد سياسي و دكترين حاكم بر ان قابل طرح است امام خميني در جايي در اين وصيت ذكر مي نمايد كه سن – يعني از اموري كه لازم به توجيه و تذكر است ان است كه اسلام نه با سرمايه داري ظالمانه و بيحساب و محروم كننده توده هاي تحت ستم و مظلوم موافق است بلكه ان را به طور جدي در كتاب و سنت عموم مي كند و مخالفت عدالت اجتماعي مي داند گر چه بعضي كج فهماني بي اطلاع از رژيم حكومت اسلامي و مسايل سياسي حاكم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوري وانمود كرده اند كه اسلام طرفدار بر مرز حريم مايه داري و مالكيت است و با اين شيوه كه با فهم كج خويش از اسلام برداشت نمودند چهره نوراني اسلام را پوشانده و راه را براي مفرضات و دشمنان اسلام باز نموده كه به اسلام بتازند و ان را رژيمي چون رژيم سرمياه دار غرب مثل رژيم امريكا وانگلستان و ديگران چنان ولگران غرب به حساب اورند و با انكال به قول و فعل اين تا دانان با غرضمندانه و يا ابلهانه برون مراجعه به اسلام شناساني واقعي با اسلام به معارضه برخاسته اند و نه زنها مي مانند رژيم كمونيست و ماركسيسم و لينسيسم است كه با مالكيت قرون مخالفت و قائل به اشتراك مي باشند . بلكه اسلام يك رژيم معتدل با شناخت مالكيت و احترام به آن به نحو محدود در پيدا شدن مالكيت و معرف كه اگر بحق به ان عمل وشد چرخهاي اقتصاد سالم به راهمي افتد و عدالت اجتماعي كه لازمه يك رژيم سالم است تحق مي يابد . [6]

در اين متن ايمثال كه از ان بر مي ايد توجه به وجود يا وقوع تعادل و تعامل و ميانه رو وجود عناصري مانند ازادي مالكيت ازادي تجارت و فعاليت اقتصادي البته بصورت محدود در ضوابط مشخصي تنزع اسلام مستفاد مي گردد تقي هر گونه برداشتي سرمايه سالار از اسلام و همينطور تهي هر گونه برداشت سوسياليستي از مثبت فكري اسلام شناسي از مبادي نظر يمفهوم عدالت و فرايندهاي كه لازم به رسدين به انرا در جامعه است توجه به حقوق افرادي و اجتماعي افراد به عنوان يكي از عناصر شكل گيري عدالت في حدداته البته بازم در چهارچوب قوانين شرع كه مبني بر نيازهاي فطري انسان است امام را به اعتراض به نظرات چپ گرايانه سوسياليستي وارد مي كند د رانجا كه ذكر مي نمايند كه گاهي با تمسك به بعضي از ايات يا جملات نهج البلاغه اسلام را موافق يا مثبت هاي اغراض ماركس و امثال او معرفي مي كنند و توجه به ساير ايات و فقرات نهج البلاغه ننموده و سرخود به فهم قاضي خود به پا خواسته و مذهب اشتراكي را تعقيب مي كنند و از كفر ديكتاتوري اختشاش نموده كه ارزشهاي انسانس را ناديده گرفته و يك حزب اقليت با توده هاي انساني مثل حيوانات عمل مي كنند حمايت مي كنند . [7]

ايشان احترام به مالكيت و سرمايه هاي مشروع يا حدود اسلامي را از عرصه هاي مهم خصوع دولت در مقابل احكام الهي فرض مي دارد و انرا ضرورتي در جهت فعال شدن سرمايه ها و رونق اقتصادي جامعه مي دانند و حتي در منظر كلام نويسنده اين وصيت نامه به كار انداختن ثروتهاي عادلانه توسط ثروتمند از در بخشهاي مختلف به عنوان يك امر بسيار ارزشمند و يك عبارت شناخته مي شود به ثروتمند و پولداران مشروع و صيت مي شود كه ثروتهاي عادلانه خود را به كار انداخته و به فعاليت سازنده در مزارع در روستاها و كارخانه ها برخزيد كه اين خود عبادتي ارزشمند است .

 

شايد يكي از مهم ترين و چالش برانگيز ترين موضوعاتي كه بتوان در حوزه تحليل نصفي دولت در مباحث اقتصاد ايران تحليل نمود حوزه دخالت دولت درعرصه اقتصاد كشور باشد شايد يكي از دلايل اختلافات سياسي و فكري جناح هاي سياسي حاضر در نظام جمهوري اسلامي را ديدگاههاي مختلف در حوزه نقشي و دخالت دولت در دهه 60 هجري شمسي بين دو جناح چپ دانست در كشورهاي در حال توسعه امواج رفت و برگشت زيادي در مورد نقش دولت ايجاد شد در قرن 19 ميلادي نگاه كامينا حاكم بود كه بر اساس آن نقش دولت محدود به موارد شكست بازار مي شد با وقوع بحران بزرگ كيفر مداخله دولت از طريق سياست هاي مالي را علاوه بر موارد شكست بازار توصيه نمود پس از آن تحت تاثير ايدولوژي چپ دولتهاي رفاه مورد حمايت عمومي قرار گرفتند اين انتظار كه دولت نه تنها به موارد شكست بازار بپردازد شايد بهداشت و اموزش و خدمات عمومي هم ارائه نمايد رواج وسيعي يافت كه داخل آن به امريكا هم رسيد در دهه 80 ميلادي با اقدامات تاچر در گمان موج برگشت ظاهر شد و مجددا طرفداران مخالفت با مداخله دولت در اقتصاد قدرت را در درست گرفتند و همگي خواهان محدود شدن نقشي دولت در عرصه اقتصاد شدند وليكن در دهه بعدي پيش 1990 بار ديگر طرفداران مداخله دولت در عرصه اقتصاد به علت نياز به پشتيباني از واحدهاي اقتصادي كه مواجه با رقباي جديدي شده بودند اوج گرفت حاصل اين كشمكش ان شد كه نه بازار مي تواند به تنهايي به خوبي به موفقيت دست يابد و نه تن دادن به اقتصاد صد در صد دولت گره گشايي مشكلات توسعه جامعه است و نتيجه انكه بازار نم يتواند با يك دولت ضعيف نمي تواند موفق باشد و اين مورد توسط كساني كه اعقتاد به دولت محدود و ضعيف بودند متوجه پيچيدگيهاي موجود در عرصه تعاملات اقتصادي در سطوح مختلف گرديدند توصيه امروز اقتصاد دانان اين است كه دولت قوي توانمند كار امد اما محدود در چهارچوب هاي نظارتي مي تواند در كنار بازار توانمند و كار امد قرار گيرد دولت اگر نتواند وظايف خود را درست انجام دهد خود مانعي در راستاي توسعه اقتصادي خواهد شد نقش دولت توانمند در انجام وظايف ذاتي خود كه همانا برقراري نظام ارائه كالاهاي عمومي است ماهيتا با يك مديريت ضعيف و غير توانمند و غير مهم در غير منابع براي عمل به وظايف خود مغاير است از اين رو لزوم تعبير مسير مباحث در مورد حدود و ظهور مسئوليتهاي دولت در عرصه اقتصاد سخت تقويت دولت در راستاي وظايف نظارتي حركت كرد را در همين راستاست كه دولت هم با طرح شعارهاي در رابطه با لزوم قاطعيت در عمل و جديت در اقدام در نوع بازاريابي نقش دولت در عرصه عمومي به عنوان يك نقش توانمند و عمل گراست دوري جستن از حركت در مباحث نظري (suoscctive) و لزوم حركت در مسير عمل (act) از 6 دولت (Active) فعال حوزه نوعي روند عمل گرا پراگماتيسم (Pragmatism) را در اذهان تداعي مي كند در رابطه با علل و عوامل رويكرد دولت نهم جمهوري اسلامي ايران به روند عمل گرايي و برآيندهاي موجود بر آن و همينطور عناصر تأثيرگذار بر اين حوزه و همينطور قابليتهاي تأثيرگذار كه اين نظرگاه مي تواند در حوزه هاي مختلف سياسي و اجتماعي بگذارد مباحث و تحليل هاي مختلفي را مي توان مطرح كرد شايد بتوان حول مقوله عدالت به عنوان محور حركتهاي مولقه گفتماني اين دولت و رابطه آن با متغير عدالت تحليل هايي را ارائه داد.

رابطه مسير عدالت خواهي دولت نهم و عمل گرايي سياسي نظري دولت نهم در مفهوم و مقوله عدالت خواهي در تحليل فلسفي و انديشه سياسي و اجتماعي عدالت و عدالت خواهي و تبيين نموهاي مختلف رفتاري و جامعه شناختي كه در اين حوزه مطرح بوده است اشاره به رويكردهاي انقلابي در قالب ايدئولوژي هاي رهايي بخش طرح و ارائه مي گردد نگرش آرماني و طرح ريزي در قالبهاي اسطوره اي و شبه اسطوره ايي در مكاتب غير نوين و همينطور تعابير و تعابيري كه صاحبان انقلاب هايي كه در جوامع دين پذيرفته است از حوزه عدالت با هدفي مقدس كه حركت انقلابي و آرمانخواهانه و مبارزه جويانه با عوامل متضاد با عدالت و مخالفين عملي پياده شدن عدالت، ‌معني واقعي كلمه و به نوعي طرفداران حفظ وضع موجود است در اين راستا تحليلي كه گاهاً در رابطه با تبار شناس طرفي نظرگاه دولت كه حوزه اجتماعي در مقوله عدالت بدان پرداخته مي شود طرفداري دولت از رويكردي انقلابي از مفهوم عدالت را بيان مي كند ارائه تصويري از جامعه بصورت دو قطبي و قطب سرمايه دار و قطب توده جامعه و از اين قبيل مفاهيم كه تداعي ذهني مباحث و ايده هاي سياسي اجتماعي ايران را در اوايل انقلاب اسلامي متبادر مي كند.

 

[1]- دهقاني روح الله ما عدالت در دولت نبوي مقام عله علوم سياسي ، ص 174 دانشگاه امام باقر

[2]- حسين بشيريه ديباچه ايي بر فلسفه عدالت نشريه تا حد سال اول شماره اول . ص 71 فرهنگ عميد

[3]- فرسون ترجمه دكتر حميد عضدانلو ، مجله اطلاعات سياسي و اقتصادي اسفند 75

[4]- همان

[5]- همان

[6]- خميني سيد روح الله وصيت نامه سياسي الهي امام خميني موسسه مقطع نشر اثار امام چاپ سوم

[7]- خميني سيد روح الله وصيت نامه سياسي الهي امام خميني موسسه مقطع نشر اثار امام چاپ سوم – ص

 

 

 

 

ورد76صفحه ای


مبلغ قابل پرداخت 27,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۷ اسفند ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 436

دیدگاه های کاربران (0)

تمامی مقاله تحقیق گزارش کار آزمایشگاه را از سایت ما دانلود کنید

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما