اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یاانيميشن سنّتي 2
عصر طلايي انيميشن: دهة 80…… 13
ظهور و سقوط OVA….. 14
موج سوم و مفهوم آن براي انسانها 15
انيميشن سه بعدي كامپيوتري 15
« تكنيكهاي انيميشن » 16
جلوه هاي ويژه 19
خاستگاههاي جلوه هاي ويژه 19
مقدمه اي بر انيميشن كامپيوتري 21
انواع سيستمهاي انيميشن سازي 22
طليعة كميك استريپ امروزي در يك نقاشي ديواري مصري در حدود 2000 سال قبل از ميلاد مشاهده مي شود. در صفحات پي در پي، آن نشان دهندة حركت هاي دو كشتي گير در حالتهاي مختلف است. در يكي از مهمترين تصاوير لئوناردو داوينچي، نشان مي دهد كه بالها در موقعيتهاي مختلف چگونه به نظر مي رسند. فرشتگان جوتو، در حال حركتهاي مكرر خود، بنظر مي رسد كه دارند پرواز مي كنند. ژاپني ها از طومارها براي بيان داستانهاي دنباله دار استفاده مي كردند.
از زمانهاي كهن، ابناء بشر براي دستيابي به مفهوم حركت در هنر خود تلاش كرده اند. از گراز هشت پاي غارهاي آلتا ميرا در اسپانياي شمالي گرفته تا نقاشي هاي كنار باقيمانده هاي فراعنة مرده، اين ميل براي ثبت حركت، يك تم مشترك در سراسر بيشترين تلاشهاي هنري بشر بوده است.
انيميشن واقعي نمي تواند بدون يك درك ابتدايي از قواعد اساسي چشم انسان بدست آيد: دوام تصوير. اين در ابتدا در سال 1828 توسط پل روژة فرانسوي كه توماتروپ را اختراع كرد نشان داده شد. آن يك ديسك بود با يك نوار يا ميخ كه به هر دو طرف آن وصل شده بود. يك طرف ديسك، يك پرنده را نشان مي داد و طرف ديگر يك قفس خالي را. وقتي كه ديسك چرخانده ميشد، پرنده در قفس به نظر مي رسيد. اين نشان داد كه وقتي چشم در معرض يك سري تصاوير قرار مي گيرد، تصويرها را حفظ مي كند.
دو اختراع ديگر براي پيشرفت انيميشن كمك كرد. فناكيسمتوسكوپ. كه توسط ژوزف پلاتو در 1826 اختراع شد، يك كارت مدّور بود كه دور لبههايش شكافهايي داشت. بيننده كارت را بالاي يك آيينه نگه داشته و با چرخش كارت از داخل شكافها نگاه مي كرد. از طريق يك سري طراحي ها حول محيط پيرامون كارت، بيننده شاهد پيشروي تصاوير بود كه منجر به يك شكل در حال حركت مي شد. تكنيك مشابهي در زئوتروپ بكار رفت. در 1860، پير دويني يك نوار كاغذي حاوي ترسيم هايي را در داخل يك استوانة طبل مانند جا سازي كرد. طبل در روي يك محور مي چرخيد و بيننده به داخل شيارهاي بالاي طبل خيره مي شد. شكل هاي روي سطح داخلي بطور ناباورانه اي زنده مي شدند و به طرز معجزه آوري بطور مداوم دور مي زد.
ساخت پروژكتور و دوربين حركتي توسط توماس اديسون و سايرين باعث ايجاد نخستين ابزار حقيقي و عملي ساخت انيميشن شد. حتي هنوز هم انيميشن با ساده ترين وسايل ساخته مي شد.
استيوارت بلكتن، يك فيلم كوتاه انيميشن را با عنوان “ قسمتهاي جالب چهره هاي خنده دار” ساخت كه در آن وي چهره هاي فكاهي را بر روي يك تخته سياه رسم كرد، از آنها عكس گرفت و سپس آن را پاك كرد تا مرحلة ديگري از بيان چهره را نقاشي كند. اين جلوة“ توقف ـ حركت” با زنده ساختن نقاشي ها، حاضرين را شگفت زده كرد.
در اوايل قرن بيستم، همه گير بودن كارتون انيميشني چندان زياد نبود و نمايش دهندگان فيلم در جاهاي ديگري بدنبال رسانه هاي تفريحي جايگزين مي گشتند. عموم مردم از مشكل قديمي برشته درآوردن لطايف بصري در كنار هم بدون يك خط داستاني يا هر ايجاد شخصيتي خسته شده بودند.
آنچه كه هنر انيميشن توانست به انجام برساند هنوز در اين دوران مشهود نبود، به غير از كارهاي وينزور مك كي مانند “ دايناسوري با نام گرتي”،1914، كار مهم مك كي اين حقيقت بود كه وي يك شخصيت را در دايناسور خود بوجود آورد، چيزي كه قبلاً تنها در “ فليكس گربه” اثر اتومسمر ديده شده بود. اثر هنري مك كي تأثيري مهيج بر روي حاضرين داشت. مفهوم زنده شدن يك دايناسور بر روي صحنه بسيار شگفت انگيز بود. از ميان تمام انيميشن هاي اوليه، فليكس گربه، قويترين شخصيت تصوري را ايجاد كرد ولي با تكيه بر حقه هاي تصويري براي سرگرم ساختن بيننده ها از پيشروي بيشتر و ايجاد يك شخصيت قويتر بصري باز ماند.
در اين زمان، بيشتر انيميشن ها بر مبناي شوخيها و بزن بزن هاي اوليه بودند كه در مورد كارتونها امروزين هم صادق است. يك كاراكتر با بي رحمي كاراكتر ديگر را مي زند تنها براي اينكه قرباني اش بسرعت خوب شود و جلب توجه و حمايت كند. شايد قهرمان داستان شمشير خود را تاب دهد و شخصيت منفي را تكه تكه كند تا اينكه دوباره بهم وصل شود.
در اواسط قرن بيستم يك تغيير عظيم در اين صنعت حاصل شد: تجاري سازي. استوديو هاي بزرگ پذيراي صنايع كارگاهي كوچكتر شده و استانداردهايي را براي انيميشن سازي تعيين نمودند.
انيماتورها به ازاي تعداد طرح هايي كه ناچار بودند در روز توليد كنند، سهميه به آنها تعلق مي گرفت. اكنون كارتونها به تعداد زياد و بسيار ارزانتر ساخته مي شدند.
روي همان لطايف كار شد و كار شد. با كم شدن نوآوري و خلاقيت در طرحهايي كه روي صحنه جان مي گرفتند، بينندگان هم دلسرد شدند. اين امر باعث ركود و كسادي در تجارت انيميشن شد كه مقارن با ركود اقتصاد ايالات
متحده بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
استوديوي انيميشن برادران وارنر هم مانند بسياري ديگر كار خود را با تأسي از ديزني و با تصاحب اعضاي پرسنل آنجا شروع نمود. بهر حال، در اواسط دهة 1930، وارنرها اعضاي ديزني تبار خود را اخراج كرده و حيات جديدي يافتند. اين تجديد حيات در مسير كار برادران وارنر باعث خلق كاراكترهايي مانند دافي داك تا په په له پو شد. تا دهة 1940 برادران وارنر، ديزني را پشت سر نهاده و تسلط خود را چنان آغاز كردند كه صنعت انيميشن را بيش از بيست سال مي گرداند. نخستين كارمندان استوديوها، هيو هارمون، ايزادورفرلنگ و رودولف آيزينگ همگي اصلاً در ديزني بودند و همان موقع ديزني را رها كردند. هر كدام با اين توقع كه شركت يونيورسال در توليد فيلمهاي كوتاه« اسوالد خرگوش» ياري برسانند ولي يونيورسال امتناع ورزيد و اين هنرمندان را بدون جايي براي كار باقي گذاشت.
در پاسخ، انيماتورهاي از كار بيكار شده كمپاني خود را شكل داده و براي ساخت كارتون مشغول به كار شدند. توليد اول آنها « بوسكو، بچه پرحرف» بود كه آنها آن را براي كمپاني با نام پاسفيك آرت و تايتل ارائه كردند و از آن طريق يك جامي براي اقدامات خود يافتند. سپس اين گروه سه نفري يك قرارداد را براي توليد يك سريال با نام لوني تونز امضا كردند كه تقليد شوخي آميزي از عنوان « سمفونيهاي احمقانة » ديزني بود.« غرق شدن در وان حمام» اولين لوني تون بود كه در 1930 ساخته شد. اين انيميشن دربارة باسكو و دوست دخترش هاني مي باشد. از زماني كه برادران وارنر براي پيشرفت موسيقي خود وارد اين عرصه شدند، اين كارتون اوليه تنها بعنوان يك پس زمينة موسيقي بكار مي رفت. اين كارتون به عنوان يك برنامة سرگرم كنندة دلپذير كاملاً موفق بود با اينكه يك شروع مستقيم از ميكي موس و ميني ماوس بود. علاوه بر اين، بيشتر شوخي ها مستقيماً از كارتونهاي ساخت ديزني برگرفته شده بودند. باسكو تبديل به جزء اصلي تلاشهاي كاري استوديوي انيميشن برادران وارنر براي چندين سال شد. با اينكه باسكو و هاني هرگز به شهرت ميكي و ميني نرسيدند ولي مغلوب نيز نشدند.
كار بعدي استوديو با كاراكتر ديگري شبيه به ميكي ماوس بود. اين بار آن يك روباه با نام فاكسي بود ولي اين روباه بعد از چند برنامة طنز، محو شد. سپس برادران وارنر بر سر يك سريال ماهانه و مجدداً با قصد به نمايش گذاشتن موسيقي خود به توافق رسيدند. اين بار، نام اين سريال، مري ملوديز بود. كارتون هاي ساخته شده براي اين سري بخوبي دريافت شدند ولي فاقد هرگونه توان حقيقي براي دوام و استمرار بودند. در كل چهار سال آينده، استوديو كارهاي مشابه بيشتري انجام دادند كه هر كدام از آنها به جاي خود خوب بودند ولي بصورت يك مجموعه اين قطعات ساختار يكنواخت و بي تنوعي را تشكيل مي دادند. قسمتي از اين مشكل، نياز بي وقفة هيوهارمون براي پيروي از خطوط ديزني بود. متأسفانه اين...
ورد 25صفحه ای
مبلغ قابل پرداخت 30,000 تومان