تحقیق دانشجویی

تحقیق دانشجویی

پاورپوینت مقاله تحقیق و پروژه دانشجویی با قیمت مناسب تر از کافی نت،راحت و بی دردسر تحقیق های خود را از سایت ما دانلود کنید.

اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 56
  • بازدید دیروز : 85
  • بازدید کل : 362586

تحقیق هنر مجسمه سازی در یونان باستان


تحقیق هنر مجسمه سازی در یونان باستان

هنر مجسمه سازی در یونان باستان 18

مجسمه زئوس 29

هنر يونان 31

گلدانها و ظروف سفالين : 32

(تصوير2-7) 32

(تصوير3-7) 33

(تصوير4-7) 35

(تصوير5-7) 35

(تصوير6-7) 36

(تصوير7-7) 36

(تصوير8-7) 37

(تصوير9-7) 38

(تصوير10 -7) 38

(تصوير11-7) 38

(تصوير8-7) 40

(تصوير12-7) 41

(تصوير13-7) 42

تنديسها : 43

(تصوير14-7) 43

(تصوير15-7) 44

تصوير16-7) 45

پيكره هاي يوناني و تأثيرات شرقي : 47

(تصوير17-7) 47

(تصوير18-7) 49

(تصوير19-7) 49

(تصوير20-7) 51

(تصوير21-7) 52

(تصوير22-7) 52

(تصوير23-7) 53

(تصوير24-7) 56

(تصوير25-7) 57

(تصوير26-7) 58

مباني زيبايي شناسي هنر مجسمه سازی يونان 58

معماری یونان در دوره ی کلاسیک 65

  • پیکر تراشی: 66

معبد پارتنون: 68

منابع 71

 

 

 

 

 

 

 

هنر مجسمه سازی در یونان باستان

تمدن یونان باستان از تاثیرگذارترین فرهنگ هایی است كه حیات بشر به خود دیدهاست. پتانسیل هنری یونان از چنان نیرویی برخوردار است كه با گذشت دهه ها و قرن هاهمچنان می توان ردپای هنر هنرمندان آن را در فرهنگ های سرزمین های جهان مشاهدهنمود.حضور چهارگزینه از عجایب هفت گانه دنیا در میان آثار یونان باستان نمایانگرفرهنگ غنی و ماندگار این سرزمین است.توجه یونانیان به دو عنصر زیبایی شناختی وانسان گرایی به خلق آثاری انجامید كه تا امروز نیز الهام بخش بسیاری از هنرمنداناست.
در غرب هنر امپراتوری رم باستان آشكارا از هنر یونان تاثیر پذیرفته است. كشورگشایی های آلكساندر كبیر در شرق نیز زمینه ساز حضور هنر یونان باستان دركشورهای آسیای میانه و هندوستان را فراهم آورد و مكتب گركو ـ بودیست (یونانی ـهندی) را بنیان نهاد.هنر یونان باستان از نظر سبك به چهار دوره قابل تقسیم است:
۱) هنر هندسی (geometric)
۲) هنر كهن (archaic)
۳) هنر كلاسیك (classical)
۴) هنر هلنی (hellenistic)
گرچه یونان باستان را سرزمین ادب وهنر می شناسند ولی جاه طلبی و كشورگشایی های برخی از فرمانروایان سبب نابودی بسیاریاز آثار هنری آن شد . دو هنر معماری و مجسمه سازی بیش از سایر هنرها توان مقابله باجنگ و ویرانی را داشتند و امروزه بسیاری از اطلاعاتی كه ما از هنر یونان باستانداریم به واسطه آثار باقی مانده از این دو رشته هنری است .
درباره بخشی ازدوران هنری یونان كه به سال های سیاه معروف است هیچگونه اطلاعاتی در دست نیست . ازدوران هنر هندسی كه به سال های ۱۰۰۰ پیش از میلاد مسیح بر می گردد نیز اطلاعاتناقصی وجود دارد. هنر كهن تنها با فیگورهای سیاه رنگی كه روی ظروف نقاشی می شدندقابل بررسی است.
در حقیقت نمی توان مرز روشنی از دوره های هنری یونان را مشخصنمود. برخی هنرمندان یونانی در سالهایی از هم نسل های خود گام هایی فراتر برداشتندو این به تولد هنر و سبك جدید در فرهنگ یونان منجر شد.
دوران كلاسیك یونان اززمان لشكر كشی یونانیان به سرزمین پارس آغاز شد و عصر هلنی نیز نتیجه التقاط دوفرهنگ یونانی و آسیای شرق (هند و افغانستان) است.آثار به جای مانده از هنر یونانباستان به مجسمه ها، بقایای بناهای معماری، ظروف سفالی و سكه ها ختم می شود .یونانیها نیز به مانند بسیاری از فرهنگ های اروپایی، اوج بروز خلاقیت را در هنر نقاشی میپنداشتند. از نقاشان مطرح یونانی می توان به «پلی گنوتوس از تاسوس» اشاره كرد. هرچند از وی هیچ اثری بر جای نمانده ولی براساس مكتوبات شهرت و محبوبیت این هنرمند،همتراز با میكلانژ و لئوناردو داوینچی بوده است.
نقاشان یونانی عمدتا بر رویبوم های چوبی نقاشی می كردند كه همین امر به عمر كوتاه آنها ختم شده است. آشنایی بانقاشی های یونان، امروزه تنها از طریق بررسی سفالینه ها و نقاشی های دیواره هایمقبره ها امكان پذیر است . نقاشی بر روی سفالینه ها تنها بخش كوچكی از بعد زیباییشناسی یونانیان را آشكار می سازد چرا كه تكنیك هنرمندان نقاش در نقاشی بر روی ظروفو بوم های بزرگ بسیار متفاوت بود.
هنر مجسمه سازی یونان با حضور چند مجسمه كهبخش هایی از آن به جای مانده است ، قدرت خالقان آنها را در رعایت تناسبات و توجه بهعناصر حقیقت انگاری، آشكار می سازد . در كنار جنگ، آفت دیگری نیز هنر یونان را ازماندگاری محروم ساخت: زلزله. بسیاری از بناهای عظیم معماری یونان باستان توسط یكیاز بی شمار زلزله های یونان نابود و تخریب شد.
اما همین آثار اندك به جای ماندهاز معماری همچون پارتنون و معبد هفائستوس در آتن اوج تمدن بشری در عصر باستان را بهرخ عصر حاضر می كشد . چهار گنجینه از هفت عجایب دنیا: «مجسمه زئوس در المپیا»، «معبد آرتیمیس در افسوس»، «كولزئوس رودز» و «فانوس دریایی الكساندر» نمایندگان تمدنكهن سرزمین یونان در دنیای معاصر هستند.

یونانیان، خدایان متعدد خود را بصورت مجسمه در معابد خود قرار میدادند و آنها را پرستش می نمودند. مجسمه های سنگی و برنزی بیشماری نیز از قهرمانان خود در میدانها و معابر عمومی می‌گذاشتند.

مصریان عقیده داشتند كه روح هر انسانی پس از مرگ به این جهان بر می گردد و برای اینكه آن روح سرگردان نشود مجسمه‌هایی از سنگ یا برنز یا چوب یا گچ می ساختند و در مكانهای امنی قرار میدادند و چون آن مجسمه ها كاملاً شبیه اشخاصی كه مرده بودند ساخته میشد به عقیده آنان روح به آسانی می‌توانست در آنها جای گیرد.

بعلاوه مصریان نیز خدایان خود را بصورت موجوداتی در سنگ یا برنز مجسم می‌كردند و در معابدشان قرار می دادند یونانیان قبل اسلام، هنگامیكه تمام ملل جز ملت نبود به خدایان متعدد اعتقاد داشتند و دارای مذهبی بودند كه به توحید خیلی نزدیك بود. هرودت كه یونانیان عهد هخامنشی را به هم میهنان خود در كتابی تحت عنوان «تاریخ» معرفی نموده تعجب می كنم از اینكه یونانیان برای خدایان خود معبد و مجسمه ای نمی سازند و می‌گوید آنها برای انجام مراسم مذهبی خودشان روی بلندیها می‌روند و خداوند خود را به این طریق پرستش می‌نمایند.

در عهد ما هیچ مجسمه‌ای كه خدای یونانیان قدیم یعنی اهورامزدا را به ما نشان بدهد نمی‌شناسیم انسان بالداری كه در پیشانی آرامگاه بعضی از پادشاهان هخامنشی نقش شده اهورامزدا نیست این فقط تقلیدی از نقوشی است كه در همان زمان در آرامگاههای پادشاهان مصر نقش می‌شده و چون شاهنشاهان هخامنشی بر كشور مصر تسلط یافته بود از بسیار از رسوم مصریان تقلید نمودند. هیچ مدرك كتبی یا منطقی به ما نشان نمی‌دهد كه این نقش از اهورامزدا باشد.

با این حال وقتی اشكانیان خواستند رب النوع ناهید یا آناهیتا را نشان دهند آنرا بصورت زنی روی سنگ نقش كردند و به همین طریق اهورامزدا در عهد ساسانیان بصورت انسانی نقش شده كه قدرت سلطنت را به پادشاهان ساسانی می دهد و مهر یا میترا نیز بارها بر روی نقوش برجسته در دامنه كوهها بصورت انسانی نشان داده شده كه اشعه متعدد، اطراف صورت او را احاطه كرده ولی هیچ یك از خدایان بصورت مجسمه‌ای كه بتواند روی پایه ای قرار گیرد و اطراف آن آزاد باشد در دوران پیش از اسلام در یونان ساخته نشده است.

در كشورهای مجاور یونان یعنی هندوستان و مصر و یونان مجسمه های متعدد از دوران‌های قدیم باقی مانده. هندیها مجسمه بودا را در معابد خود قرار می دادند. مصریها مجسمه فراعنه را می‌ساختند و رومیها پیكر امپراطوران و سرداران را در سنگ میتراشیدند یا در برنز می‌ریختند. تنها مجسمه‌ای كه از شاهنشاهان قدیم یونان باقیمانده پیكر شاپور دوم می‌باشد كه روی تخته سنگی طبیعی كه در غازی در كنار دره شاپور قرار داشته تراشیده شده و معلوم نیست در چه زمانی مورد حمله انسانی قرار گرفته و به زمین انداخته شده‌است.

در این مجسمه سعی نشده‌است كه شباهتی میان شاهنشاه و مجسمه وجود داشته باشد. و فقط از طرز آرایش مو و لباس و جزئیات دیگر تشخیص داده شد كه قصد هنرمند مجسم نمودن شاپور دوم بوده است.

در این مقاله سه مجسمه زیبا كه از دوره هخامنشی و اشكانی باقی مانده ارائه داده می‌شود.

چند سال پیش آقای علی سامی در تخت جمشید سر مجسمه كوچكی را پیدا كرد كه از جنس سنگ لاجورد و تنها مجسمه قابل توجهی است كه تاكنون در تخت جمشید پیدا شده. صورت جوانی است در حدود ۲۲ سال موهای او مانند تمام موهائی كه در دوران هخامنشی نقش شده مجعد است و بر سر او كلاه كنگره داری است كه مخصوص پادشاهان یا وارثان بلا فصل آنها است.

كنگره نماینده شهر و پایتخت است بعداً بصورت تاج كنگره دار در‌آمده و علامت قدرت و حكومت است. این سر بصورت مجزی از بدن ساخته شده و روی بدن الصاق شده است. ابتدا گفته شد نقش جوانی خشایارشا است. بعداً گفته شد نقش داریوش اول است. هیچ معلوم نشده به چه مناسبت باید خشایارشا یا داریوش باشد. به هر حال تاج كنگره دار او علامت سلطنت است و چون داریوش اول وقتی به پادشاهی رسید بیش از یك جوان معمولی سن داشت بهتر است بگوئیم این سر مجسمه خشایارشا است. بدون شك نباید فرض كرد كه شباهتی به شخص خشایارشا داشته باشد زیرا تمام نقوش برجسته تخت جمشید مانند شاهنشاه و خدمتگزار و سربازان بهم شبیه است به این معنی كه سنگتراشان یك صورت خیالی برای همه در نظر گرفته و طبق آن شاه و سرباز و خدمتگزار را نقش كرده اند. تنها اختلافی كه میان آنها وجود دارد جزئیات لباسی است كه آنها را از یكدیگر متمایز می نماید.

چون كتیبه ای همراه این سر مجسمه نبوده نمی توان بطور قطع آن را به شاهنشاه معینی نسبت داد ولی چون خشایارشا بیش از سایر شاهنشاهان هخامنشی در تخت جمشید اقامت داشته، احتمال دارد این سر تصویر او باشد. جز این سر مجسمه، پیكر دیگری كه در سنگ یا گچ تراشیده شده باشد یا در برنز ریخته شده باشد از دوره هخامنشیان در دست نیست. با این حال در مجموعه‌های خصوصی خارج از یونان چند مجسمه گلی كوچك وجود دارد كه به دوره هخامنشی نسبت داده می‌شود ولی از نظر هنری به پای سر مجسمه نامبرده در بالا نمی‌رسد.

از دوره اشكانیان مجسمه‌های برنزی و گلی بسیار كوچك بدست آمده كه بعضی دیگر به سبك یونان است ولی از همه آنها مهمتر دو مجسمه است كه هر دو در موزه یونان باستان قرار دارند و قابل مطالعه می‌باشد.

یكی از آنها سر مجسمه مرمری است كه در حدود سی سال پیش در شوش بوسیله هیئت فرانسوی پیدا شد و باستان شناسان فرانسوی پس از مطالعه و تحقیق درباره آن اظهار كرده اند تصویر ملكه « موزا» زن فرهاد چهارم است كه نژاد او ایتالیائی بود. ملكه موزا نیز تاج كنگره داری بر سر دارد ولی احتمال دارد شباهت مجسمه در این مورد با ملكه اشكانی كامل بوده باشد زیرا تمام جزئیات قیافه و حتی چین زیر گردن نشان داده شده.

احتمالاً ملكه موزا هنگامی كه شبیه او را در سنگ می تراشیدند در حدود سی یا سی و دو سال داشته. قطعاً به تاج ملكه چیزهای دیگری الصاق شده بوده كه امروزه از میان رفته چون قسمت پشت سر مجسمه صیقلی نشده. این مجسمه نیز روی بدن مجزایی قرار می‌گرفت و در كنار دیوار واقع می‌شده. در روی پیشانی مجسمه نام سنگ تراش بدین طریق به خط یونانی نوشته شده ( آنتینوكوس پسر درایانتوس). بنابراین تنها مجسمه مرمر قابل توجهی كه از عهد اشكانیان باقی مانده بدست سنگتراشان یونانی ساخته شده و این فرض تأیید می‌شود كه هنرمندان یونانی علاقه زیاد به ساختن مجسمه نداشته‌اند.

مجسمه سوم متعلق بدوره اشكانی و از جنس برنز است. این مجسمه تمام قد است حتی كمی از قد معمولی انسانی بزرگتر است. میان سر و بدن كه مجزی از هم ساخته شده تناسب صحیحی موجود نیست و باز می‌بینیم كه ساختن مجسمه های دو قطعه یعنی بدن مجزی از سر در یونان مورد توجه بوده‌است. هنر ساختن مجسمه‌های بزرگ برنزی در یونان زیاد معمول نبوده و اینطور به نظر می رسد كه سازنده این مجسمه آشنایی به یك مجسمه سازی برنزی یونانی داشته. با این حال گذشته از فن برنز ریزی، سایر جزئیات پیكر سازی مربوط به این مجسمه كاملاً یونانی است.

از مطالب بالا می توان چنین نتیجه گرفت كه، یونانیان كه در تمام رشته‌های هنری تزئینی مانند نقاشی، سنگتراشی، منبت‌كاری و غیره مهارت فوق العاده بخرج داده‌اند در فن مجسمه سازی علاقه زیاد از خود نشان نداده اند و این عدم علاقه به ایجاد مجسمه، در تمام ادوار تاریخی پیش از اسلام و در دوران اسلامی همچنان ادامه داشته است.

مجسمه مكشوفی در شمی (از نواحی لرستان) بزرگترین مجسمه‌ای است كه تا كنون در خاك یونان پیدا شده، و تنها مجسمه برنزی بزرگی است كه از دوران‌های قدیم یونانیان به یادگار باقیمانده است. ولی مجسمه های كوچك خصوصاً از عهد اشكانیان و ساسانیان در كشور ما زیاد ساخته شده و تمام خصوصیات پیكر تراشی یونان نیز در این مجسمه‌های كوچك دیده می‌شود. با این حال مجسمه بزرگی از «اوتان» پادشاه «الحضر» از مرمر تراشیده‌اند و اكنون در موزه موصل محفوظ است و ۲۰/۲ متر ارتفاع دارد و حال اینكه ارتفاع مجسمه شمی از ۹۰/۱ متر تجاوز نمی‌كند.

می‌گویند یكی از خصایص پیكر تراشی یونانیان در عهد اشكانیان این بود كه مجسمه را از مقابل می‌تراشیدند و به ‌آن حركت نمی‌دادند . مثلاً اگر مجسمه‌ی مرمری را كه از دوره اشكانیان است و امروز در موزه موصل محفوظ می‌باشد با مجسمه دیسك انداز، كار «میرون» مجسمه ساز معروف یونان در قرن چهارم پیش از میلاد مقایسه كنیم اختلاف زیاد میان آن دو مجسمه مشاهده می نمائیم. در مجسمه دیسك انداز یك پا عقب‌تر از پای دیگر قرار داده شده و كمر بطرف جلو خم شده و دست یكی بطرف عقب و یكی بطرف جلو به حركت درآمده.

در مجسمه «اوتال» پادشاه الحضر پای چپ فقط كمی جلوتر از پای راست قرار داده شده و كفشها كاملاً شبیه به كفشهای مجسمه شمی است. پادشاه الحضر نیز مانند امیر شمی شلوار بلند ی بر تن كرده كه تا زانویش می‌رسد و روی قبا كمربندی بسته تا شمشیر خود را به آن آویزان كند ولی كمربند كمی پایین تر از حد معمول بسته شده. شاید شمشیر سنگینی كرده و آن را پایین آورده.

«اوتال» دست چپ خود را روی قبضه شمشیر گذاشته و این عادتی است كه حتی در عصر حاضر نیز دیده می شود. ولی دست راست خود را كاملاً بلند كرده مانند اینكه صحبتی می كند و با این حال دهان او بسته است .روی قبا و لباده بلندی بر تن پادشاه الحضر دیده می شود كه آستینهای بلندی دارد كلاه وی شباهتی به كلاه درویشان در عصر حاضر دارد. این كلاه نیز با كمال سلیقه و مهارت با نقوش زیبایی برجسته مزین گردیده.

«اوتال» سبیلهای پرپشت و ریش نسبتا ‌بلندی دارد و موهای بلندش از زیر كلاه بیرون آمده است. میان این مجسمه با مجسمه شمی شباهت زیاد وجود و فقط لباس آن متفاوت است .

در موزه بغداد نیز سر مجسمه ای از سنگ آهكی به اندازه طبیعی تراشیده شده كه تمام خصوصیات پیكر تراشی عهد اشكانی را كه در مجسمه «اوتال» دیده می شود در بر دارد. در این مجسمه حركت دیده نمی‌شود ولی احساسات او را می توان حدس زد ریش و سبیل او بسیار منظم تراشیده شده و شانه زده است.

موهای سرش مانند موهای نقوش برجسته عهد هخامنشی مجعد است و مثل این است كه از زیر دست آرایشگری بیرون آمده باشد.

این دومین مجسمه‌ای است كه از الحضر بدست آمده ولی مجسمه دیگری نیز در همین محل پیدا شده‌است كه امروز در موزه بغداد است و سر یكی از پادشاهان اشكانی را نشان می دهد كلاه این پادشاه همان است كه روی سكه های اشكانی دیده می‌شود و از سوی دیگر شباهت زیاد به كلاه «اوتال» پادشاه الحضر دارد ریش و سبیل وی نیز با كمال دقت تراشیده شده .

این سه مجسمه كه خارج از یونان هستند بانظمام مجسمه بزرگ شمی كاملاً خصوصیات هنر پیكر تراشی یونانیان در عهد اشكانی را بما نشان می‌دهند و آن را از دوره‌های دیگر متمایز می‌نمایند ولی برای تكمیل این خصوصیات مجسمه دیگری را كه آن نیز در موزه بغداد است و در الحضر پیدا شده نشان می‌دهیم.

این مجسمه نیز ۲۰/۲ متر ارتفاع دارد و از مرمر ساخته شده و صاحب آن «سناترك» پادشاه الحضر است. موهای این شخص مانند موهای امیر شمی با نواری بسته شده و در طرفین صورت آویزان است. وی نیز مانند «اوتال» پادشاه الحضر دست راست خود را بلند كرده و در دست چپ بجای شمشیر، یك برگ زیتون یا خرما كه علامت صلح است بر دست دارد. لباس و كمر او كه دارای تزئینات فراوان است شباهت زیاد به لباس سفرای كبار كشورهای كنونی دارد. شلوار او بلند است و چین دارد بدون شك شلوار بلند چین دار كه چیزی شبیه به شلوار مردم امروزی در آذربایجان غربی می‌باشد در زمان اشكانیان بسیار معمول بوده است.

«سناترك» نیز مانند امیر شمی گردن بندی بر گردن و گوشواره‌ای بر گوش دارد. در بالای سر او پیكر عقابی دیده می شود كه بالهایش را گسترده و این عقاب ما را درباره كلاه كه بر سر بعضی از صاحب منصبان عالی‌مقام عهد ساسانی دیده می‌شود روشن می‌نماید.

از همه این مجسمه‌ها عجیب‌تر مجسمه دو متری است كه در سنگ آهكی تراشیده شده و از الحضر بدست آمده و امروز در موزه موصل محفوظ است. این مجسمه یكی از افسران عالی رتبه اشكانیان را نشان می‌دهد كه دست چپ را روی قبضه شمشیر قرار داده و دست راست را بلند كرده است و از این جهت شباهت به «اوتال» پادشاه الحضر پیدا می كند .

ملاحظه می‌شود كه دست راست تمام مجسمه‌ها بالا است و شاید به علامت احترام یا سلام باشد. شلوار این افسر كاملاً شبیه به شلوار امیر شمی است و چین فراوان دارد ولی شنلی كه بر دوش خود انداخته و در سمت راست سینه بوسیله تكمه آن را بسته شباهت به لباس رومیها دارد. تنها نقصی كه این مجسمه دارد این است كه ریش او كوتاه است.

خوانندگان متوجه این مطلب شدند كه تمام این مجسمه‌ها را الحضر بدست آمده و الحضر یكی از پایتختهای قدیم یونان در عهد اشكانیان است كه روی فرات قرار گرفته و چون در سر حد یونان و روم بود چندین بار بوسیله رومیها خراب شده و اكنون خرابه های آن برپا است . ولی بدون شك نظایر این مجسمه در نقاط دیگر یونان باستان یكی از نقوش برجسته عهد هخامنشی را كه گزارش بعرض شاهنشاه می رساند نشان میدهد ارائه می‌دهیم و از آن چنین نتیجه می‌گیریم كه هنر پیكر تراشی از عهد هخامنشی آل عهد اشكانی در یونان فقط تغییر مختصری كرده و خواص كلی خود را محفوظ داشته است.

در دوره ساسانیان نیز مانند دو دوره تاریخی اشكانی و هخامنشی علاقه به پیكر تراشی در كشور ما چندان زیاد نبود. با اینكه نمونه های كوچكی از مجسمه های ساخته شده در آن زمان

 

 

شامل ورد 55صفحه ای باتصاویر فراوان

 

 


مبلغ قابل پرداخت 34,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۹ آذر ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 1041

دیدگاه های کاربران (0)

تمامی مقاله تحقیق گزارش کار آزمایشگاه را از سایت ما دانلود کنید

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما