اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یاموقعيت نفت و گاز کشور در بازارهاي نفت و گاز جهان
ميزان ذخاير« نفت خام در جاي» کشور حدود 450 ميليارد بشکه تخمين زده مي شود. از اين ميزان، تا پايان سال 1380 جمعاً حدود 54 ميليارد بشکه از مناطق خشکي و دريايي برداشت شده است.
ميزان ذخاير بالفعل نفت خام کشور با توجه به ذخاير کشف شده جديد، حدود 37 ميليارد بشکه است. اين رقم بر اساس گزارش هاي ارائه شده از مناطق خشکي و اطلاعات نگارنده از مناطق دريايي است. ارقام رسمي ارائه شده با توجه به حجم ميعانات گازي و حجم نفت خام بالقوه از حدود 92 ميليارد بشکه تا 130 ميليارد بشکه بوده است.
ميزان ذخاير بالقوه نفت خام ( برداشت ثانويه) کشور حدود 50 ميليارد بشکه است. اين رقم، حدود 5 ميليارد بشکه نفت قابل بهره برداري- که در 50 تاقديس شناخته شده کوچک، واقع شده است ـ را شامل ميشود که هنوز حفاري اکتشافي در آنها شروع نشده است؛ 45 ميليارد بشکه ديگر نيز در مخازن نفتي شناخته شده واقع شده است.
تنها راه بالفعل نمودن حدود 45 ميليارد بشکه نفت موجود در مخازن ايران، تزريق گاز به ميزان لازم و کافي در آنهاست. ميزان گاز مورد نياز جهت تزريق در اين مخازن به منظور بالفعل نمودن اين ذخاير، حدود 20 ميليارد پاي مکعب در روز است. چنين حجمي از گاز مورد نياز را مي توان از ذخاير پارس جنوبي، پارس شمالي ( مخازن گاز کشف شده G و F واقع در خليج فارس)، گازهاي همراه که قسمت اعظم آن سوخته مي شود و ساير مخازن گاز ايران تامين نمود. بر اساس محسبات مهندسي مخازن انجام شده قبل و بعد از انقلاب، به ازاي تزريق 5/2 تا 4 هزار پاي مکعب گاز مي توان يک بشکه نفت اضافي از مخازن نفتي ايران به دست آورد.
بنابراين اگر قيمت نفت را حدود 24 دلار براي هر بشکه فرض نماييم « قيمت سايه اي» هزار پاي مکعب گاز، حدود 6 تا 10 دلار است. قيمت گاز صادراتي ايران به ترکيه بر اساس قيمت نفت 24 دلار، کمتر از 3 دلار براي هر هزار پاي مکعب در نظر گرفته شده است، ضمن آنکه فاصله آن حدود 1000 کيلومتر دورتر از محل تزريق است. علاوه بر اين، بايد به اين نکته توجه کرد که گاز تزريقي براي نسل هاي آينده باقي خواهد ماند.
ملاحظه مي شود که تزريق گاز در مخازن نفتي، با صرفه ترين نحوه استفاده از آن است. در عين حال، اين روش از نظر اصول، تنها راه صيانت از مخازن نفتي و تبديل نفت بالقوه به نفت بالفعل براي نسلهاي آينده کشور است.
ذخاير واقعي نفت عربستان حدود 200 ميليارد بشکه است، در حالي که ذخاير نفت و گاز ايران 37 ميليارد بشکه نفت بالفعل و 50 ميليارد نفت بالقوه و حدود 800 تريليون پاي مکعب گاز را شامل ميشود. در نتيجه، مجموع حجم نفت و گاز ايران حدود 220=133+37+50 ميليارد بشکه ( معادل نفت خام) است. در صورتي که فرض شود ايران روزانه به طور متوسط 5/3 ميليارد بشکه نفت و عربستان به طور متوسط روزانه حدود 10 ميليون بشکه نفت بهرهبرداري مي کند در نتيجه در 15 سال آينده، ذخاير نفت ايران در حدود 201=19-220 ميليارد بشکه و ذخاير نفت عربستان حدود 145=55-200 ميليارد بشکه خواهد بود.
ملاحضه مي شود که در 15 سال آينده، ايران در مقام اول و عربستان در مقام دوم از نظر ذخاير نفت و گاز در خاورميانه خواهند بود. لازم به تذکر است ذخاير گازي که احتمالاً در عربستان در فرايند اکتشاف توليد خواهد شد، به مصارف داخلي، شامل توليد برق و تهيه آب آشاميدني ( شيرين سازي آب) خواهد رسيد. ايران نيز امکان کشف ذخاير گازي جديد را داراست.
اعتبار سياسي در منطقه بدون امکانات و توانايي اقتصادي ممکن نيست. از طرف ديگر تقاضاي گاز در جهان در 15 سال آينده به نحو شديدي افزايش خواهد يافت علت اين امر کمبود عرضه نفت در برابر تقاضا از يک طرف و بالا رفتن روند مصرف گاز در سالهاي آينده ميباشد. بنابراين ارزش گاز در آن زمان به ميزان بيشتري در مقايسه با ارزش فعلي آن ـ يعني هزار پاي مکعب گاز معادل حرارتي يک ششم قيمت يک بشکه نفت ـ خواهد رسيد. ضمن آنکه بايد توجه داشت که ما نمي توانيم هم روزانه 20 ميليارد پاي مکعب گاز در مخازن خود تزريق کنيم و هم حجم قابل ملاحظه اي از گاز را صادر نماييم.
در اين جا لازم است توضيح داده شود که 800 تريليون پاي مکعب ذخاير گاز ايران، گازهاي همراه نفت و کلاهک گازي مخازن نفتي و مخازن مستقل گازي را شامل مي شود. حجم گازهاي همراه با ميزان نفت استخراجي متناسب است. بنابراين تنها از ميدانهاي مستقل گازي است که مي توان با حجم بالايي گاز استخراج نمود.
بايد توجه داشت که در کشورهاي غربي از هم اکنون برنامه تامين انرژي مصرفي خود را 25 سال آتي، برنامه ريزي مي کنند. بنابراين بايد راههاي موجود و مطمئن تامين آن را با کم ترين قيمت ممکن بررسي و برنامه ريزي نمايند. لذا تامين منابع گازي غرب از سال 2015 به بعد ايجاب مي کند که ايران موضوع تزريق گاز را در مخازن خود فراموش نموده و از هم اکنون در راه صادرات گاز به کشورهاي همسايه اقدام کند.
برنامه ريزي شرکت هاي خارجي در تزريق آب به مخازن سيري، درود، سروش، نوروز، سلمان و غيره به جاي گاز، از نمونه هاي روشن در راستاي چنين سياستي است. اين در حالي است که بالاتر بودن ضريب بازدهي نفت از طريق تزريق گاز در مخازن مختلف جهان در مقايسه با آب به اثبات رسيده است.متخصصان شرکت « توتال ـ فيناـ الف» و « شل» در مقالات مختلف خود از طريق کارهاي آزمايشگاهي و عملي نشان داده اند. که حتي تزريق هوا در مخازني که شبيه مخازن ايران است در مقايسه با تزريق آب از بازدهي به مراتب بيش تري برخوردار است. با وجود اين، سياست همين شرکت ها در تجويز تزريق آب به مخازن ايران در چارچوب قرارداد هاي بيع متقابل، موجب شده است که گاز آن مخازن سوزانده شود. مثلاً در حالي که شرکت نفت توتال در مخزن « ابوالبخوش» ابوظبي گاز تزريق مي کند، با تزريق آب در ميدان سلمان موافقت شده است، در حالي که اين دو مخزن (ابوالبخوش و سلمان) در واقع مخزني مشترک و با موقعيتي کاملاً مشابه است. متاسفانه قرار است گاز طبقه خوف ميدان سلمان جهت فروش به ناحيه عسوليه منتقل شود و در مقابل، آب به مخزن سلمان تزريق گردد! همچنين متاسفانه در حال حاضر ميدان هاي سروش و نوروز از طريق آب رواني و تزريق آب، بهرهبرداري مي شود و گاز آنها به جزيره خارک جهت فروش منتقل مي گردد! ساير پروژهاي بيع متقابل نيز عمدتاً چنين نقايصي دارند.
متاسفانه نه قبل و نه بعد از انقلاب، کوششي جدي براي طراحي سياست روشن منطقه اي و جهاني در بخش نفت و گاز کشور صورت نگرفته است. کشور ما از اين بابت، فرصت هاي زيادي را از دست داده و ضررهاي هنگفتي را تحمل نموده است، به عنوان مثال، عدم برنامه ريزي جهت جلوگيري از انعقاد قرارداد ارسال گاز قطر به دبي ـ که چندين سال قبل از شروع آن، نگارنده مراتب را به استحظار مقامات وقت رساندم ـ نمونه اي از اين موارد است. در آن گزارش نحوه جلوگيري از قرارداد مذکور را از طريق فروش گاز ميدان سلمان ( در مقابل گاز ميدان قطر) که با سرمايه گذاري کمتري قابل اجرا بود، پيشنهاد نمودم، اما متاسفانه اقدامات مقتضي صورت نگرفت. همين امر موجب شد که ارتباط شيخ نشين هاي منطقه که هميشه با يکديگر در زمينه ارسال گاز اختلاف داشتند، بهبود يابد؛ به گونه اي که با ارسال گاز قطر به آن کشور، ضمن بهتر شدن روابط، به برداشت سهميه بيش تر قطر از ميدان گازي مشترک با ايران نيز کمک شد.
لذا بايد ترديد داشت که برنامه ريزي سياسي، فني و اقتصادي انرژي در کشورمان به معني واقعي آن وجود داشته باشد. فروش گاز به کشورها همسايه و نزديک مانند ترکيه، هند و پاکستان بدون توجه به احتياجات داخلي و بدون برنامه ريزي سياست انرژي منطقه اي و جهاني اتخاذ شده است. فقدان چنين سياستهايي موجب مي شود که نتوان ذخاير بالقوه نفت ايران را به ذخاير بالفعل تبديل کرد. بديهي است در چنين وضعيتي، کشور ما از صادر کننده نفت به صادر کننده گاز تبديل خواهد شد که طبعاً هزينه ها و اثراتي بسيار سنگين براي نسل هاي آينده به دنبال خواهد داشت.
در دوران قاجار، سفراي کشورهاي بزرگ غربي سياست هاي استعماري خود را از نزديک در ايران پياده کردند، ولي امروزه تحميل سياست هاي مورد نظر غرب به کشورهاي در حال توسعه به شيوه ها و طرق پيچيده تري انجام مي پذيرد. اين ابزارها عبارتند از:
روابط نابرابر کشورهاي پيشرفته صنعتي با کشورهاي در حال توسعه، موجب شده است که کشورهاي ضعيف در وضعيتي قرار بگيرند که بالا جبار مواد اوليه مورد نياز کشورهاي ثروتمند را با پايين ترين قيمت عرضه کننده و دانسته يا ندانسته برنامه هاي توسعه اقتصادي و سياسي خود را چنان طراحي نمايند که تعارضي با اهداف کشورهاي پيشرفته صنعتي نداشته باشد. ثمره چنين ساختاري اين بوده است که نه تنها کشورهاي در حال توسعه به فنآوري هاي بالا دسترسي نيافته اند بلکه تبديل به بازارهاي مصرف براي توليدات کشورهاي صنعتي شده اند.
1-5- ايجاد محيط استعماري
مدرسه فني آبادان که مدرسه اي حرفه اي بود در سال 1327 شروع به کار کرد ساليانه تعداد حدود 30 نفر دانش آموز مورد نياز را از طريق کنکور از بين فارغ التحصيلان کلاس يازدهم انتخاب مي شدند. دوره کامل اين مدرسه فني جمعاً 4 سال بود و لذا فارغ التحصيلان اين مدرسه حرفه اي داراي 5 سال ارشديت در مقايسه با مهندسان فارغ التحصيل ساير دانشگاههاي داخلي و خارجي بودند. تعدادي از شاگردان سال اول اين مدرسه حرفهاي به بيرمنگام (انگلستان) اعزام مي شدند و طي برنامه خاصي پس از دريافت مدارک تحضيلي ـ که عموماً در رشته شيمي بود ـ با ارشديت چندين ساله در پست هاي بالا گماشته مي شدند. لازم به تذکر است که اين مدرسه فني تنها در بخش بالادستي درس هاي علمي را آموزش مي دادند ولي تعدادي از فارغ التحصيلان رشته شيمي دانشگاه بيرمنگام در پستهاي بالادستي منصوب شدند.
اين گروه تشکيلاتي به نام « گروه شام مينا» داشتند و پست هاي بالاي شرکت نفت، عموماً در اختيار آنان بود. مدير اکتشاف و توليد، مدير امور بين الملل، مدير پتروشيمي، مدير امور غير صنعتي در جنوب، مدير پروژه IGAT، رئيس پخش، رئيس فروش و صادرات نفت، رئيس تحقيقات و غيره عضو اين گروه بودند.
مدير اکتشاف، توليد، پالايش و پخش شرکت ملي نفت ايران، عضو هيات مديره کنسرسيوم بود و تصميمات اتخاذ شده در جلسات شش ماهه کنسرسيوم را در شرکت ملي نفت ايران پياده مي نمود.
شرکت هاي عامل با اعمال روش تحقير و به کار بردن فشارهاي رواني و شکستن شخصيت و انگيزه ملي و حرفهاي، به جاي استخدام مهندس نفت و يا مهندسان نزديک به رشته نفت، تعداد 20 نفر از فارغ التحصيلان دانشکده علوم تهران را که اطلاعي از نفت نداشتند استخدام نمودند و پس از سال ها کار در مناطق نفتي و اعزام بعضي از آنان به دورههاي چند ماهه، در واقع افرادي نيمه فني تربيت نمودندکه بدون درک اصول علمي مربوطه، هميشه محتاج به کمک افراد خارجي باشند.
از زمان شروع کار دکتر اقبال، فراماسيونرها نيز چندين پست غير فني مانند فروش نفت را در اختيار گرفتند و ارتباط نسبتاً دوستانهاي با گروه شام مينا داشتند.
2-5- مقاومتها و تلاشها
علي رغم وضعيت مذکور، نگارنده توفيق آن را به دست آورد که کار پايهاي ازدياد برداشت از مخازن نفتي ايران را با همکاري مهندسان دلسوز وقت انجام دهد. اين پروژه در سال 1341 به سرپرستي نگارنده شروع شد. با بررسي مخازن هفتکل و آغاجاري به اين نتيجه رسيديم که تزريق گاز در اين مخازن بسيار موثرتر از بهرهبرداري طبيعي و يا تزريق آب است.
برای دانلود تحقیق 70صفحه ای ابتدا خرید کنید.
مبلغ قابل پرداخت 30,000 تومان