تحقیق دانشجویی

تحقیق دانشجویی

پاورپوینت مقاله تحقیق و پروژه دانشجویی با قیمت مناسب تر از کافی نت،راحت و بی دردسر تحقیق های خود را از سایت ما دانلود کنید.

اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 92
  • بازدید دیروز : 60
  • بازدید کل : 362396

سكولاريسم و کشف حجاب در ایران


سكولاريسم و کشف حجاب در ایران

چکیده 6

فصل اول : كليات 8

1-1) بيان مسأله 8

2-1) بررسي سوابق و ادبيات موضوع 14

3-1) اهداف پژوهش 17

4-1) اهميت پژوهش 18

5-1) پرسش پژوهش 20

7-1) تعريف متغيرها و مفاهيم وعملياتي 21

8-1) روش پژوهش 23

9-1) سازماندهي پژوهش 23

فصل دوم : ديدگاه هاي نظري 25

1-2) تعريف نوسازي 25

1-2-2) نوسازي روانشناختي 27

2-2-2) نوسازي اجتماعي 27

3-2-2) نوسازي سياسي 28

3-2) جامعه شناسان كلاسيك و انديشه گذار 28

1-3-2) آگوست كنت (1798-1857) 28

2-3-2) كارل ماركس (1818-1883) 29

3-3-2) هربرت اسپنسر(1820-1903) 31

4-3-2) اميل دوركيم(1858-1917) 32

5-3-2) ماكس وبر (1864-1920) 34

6-3-2) تالكوت پارسونز 36

1-6-3-2) تيپ بندي جوامع از نظر پاسونز 37

7-3-2) نيل اسملسر 39

8-3-2) برينگتون مور 41

جمع بندي 43

فصل سوم : سياست هاي ضد مذهبي رضاشاه در ايران 48

1-3) كودكي رضاخان 48

2-3) ديدگاههاي مختلف در مورد زمينه وقوع كودتاي 1299 50

3-3) كودتاي1299|1930 52

4-3) گفتمان فكري غرب و ورود آن به ايران 55

1-4-3) آخوند زاده (1812-1878م|1228-1295ق) 56

1-1-4-3) نگرش آخوند زاده در مورد دين 56

2-4-3) ميرزا ملكم خان (1833-1909|1249-1326ق) 58

3-4-3) عبدالرحيم طالبوف (1834-1911م|1250-1329ق) 60

1-4-4-3) طالبوف : دين و روحانيت 60

1-5-3) رضاخان و مذهب 61

2-5-3) سياست ضد مذهبي رضاشاه 64

3-5-3) مقابله با روحانيت 65

4-5-3) مقابله با مذهب 68

1-6-3) كشف حجاب 69

2-6-3) قيام مسجد گوهرشاد 73

3-6-3) طرح متحدالشكل البسه 73

4-6-3) دانشكده معقول و منقول 76

5-6-3) مؤسسه وعظ و خطابه 77

7-6-3) طرح اداره اوقاف 78

8-6-3) تخريب مدارس علمي و مساجد و... 80

9-6-3) تغيير ماههاي قمري به ماههاي شمسي و... 81

فصل چهارم: سياست هاي مصطفي كمال در مقابل مذهب و نيروهاي مذهبي 85

1-4) زندگي نامه مصطفي كمال آتاتورك 85

1-1-4) نحوه به قدرت رسيدن آتاتورك 88

2-4) انديشه هاي تجددگرايي در تركهاي جوان 89

1-2-4) ضياء گوكالپ و ناسيوناليسم ترك 89

3-4) مصطفي كمال و سلطنت 93

4-4) مصطفي كمال و خلافت 98

1-4-4) تخريب مساجد و اماكن مذهبي 103

2-4-4) مقابله با دراويشان 104

3-4-4) دگرگوني پوشاك 104

4-4-4) دگرگوني حقوقي 106

نتيجه گيري بخش دوم : مقايسه سياستهاي ضد مذهبي در ايران و تركيه 110

وجوه تشابه 110

پيشينه نوسازي 113

وجوه اختلاف 113

تفاوت در شيوه عمل 114

تفاوت در ساختار سياسي دو كشور 116

فصل پنجم : دين و سازمان روحانيت در ايران 116

1-5مذهب شيعه 116

1-1-5) رهبري شيعيان در دوران غيبت 118

2-1-5) سازمان مذهبي شيعه 119

3-1-5) منابع مالي روحانيون شيعه 119

4-1-5) تشكيلات حكومتي روحانيون 120

5-1-5) اصوليون و اخباريون 121

1-5-1-5) ويژگيهاي مكتب اصول 121

پذيرش صلاحيت عقل 121

اعتقاد به اجتهاد 122

تبعيت احكام از مصلحت ومفسده 122

استفاده از اصول عمليه 122

فصل ششم: دين و سازمان روحانيت در تركيه 123

1-6) مذهب رسمي 123

2-6) اديان ،مذاهب و طريقتهاي موجود در تركيه 126

1-2-6) شيعيان 126

3-6طريقت ها و داراويش 127

1-3-6) علويان 127

2-3-6) بكتاشيه 128

3-3-6) طريقت نقشبنديه 129

4-3-6) طريقت نورجي ها 130

5-3-6) سليمانجي ها 131

6-3-6) طريقت تيجانيه 131

7-3-6) طريقت مولويه 132

4-6) اقليتهاي غير مسلمان 132

1-4-6) مسيحيان 133

نتيجه گيري بخش سوم 134

تفاوتهاي دين و سازمان روحانيت در ايران و تركيه 134

ميزان همگرايي مذهبي 134

ميزان مبارزه جويي 134

ميزان استقلال سياسي و مالي 135

فصل هفتم : مقاومت در برابر سياستهاي نوسازي در ايران 136

1-7) تأسيس جمهوري 136

2-7) آية الله نائيني 139

3-7) آيةالله سيد ابوالحسن اصفهاني 141

4-7) آيةالله شيخ عبدالكريم حائري يزدي 141

1-4-7)موضع آيةالله حائري در برابرمسايل سياسي واجتماعي كشور 142

5-7) آيةالله شيخ محمد تقي بافقي 144

6-7) طرقت ها و دراويش 145

فصل هشتم : مقاومت در برابر سياست هاي آتاتورك 146

1-8) مقاومت جدي صورت نگرفت 146

2-8) شورش شيخ سعيد 147

نتيجه گيري بخش چهارم 149

مقايسه مقاومت در ايران و تركيه در برابر سياست هاي ضد مذهبي 149

تواناي بسيج اجتماعي 149

منابع مآخذ 155

 

 

چکیده

 

مصطفي كمال آتاتورك در اثراقدامات تدريجي و آشكار توانسته بود به عمر امپراطوري

عثماني پايان دهد و كشور كوچك تركيه را بنيان نهد ، برآن شد تا كشور تركيه را در مسير

نوسازي قرار دهد ؛ نوسازي كه مصطفي كمال خواستار آن بود ، در واقع غربي سازي بود و

در اين راستا مي بايست تمام سنتها از بين مي رفت . وی براي رسيدن به اين هدف، مبارزه

گسترده با مذهب و نيروهايي مذهبي انجام داد و اسلام رسمي را بطور كامل از جامعه تركيه

پاك كرد . در كنار اقدامات مصطفي كمال ؛ وابستگي روحانيون سني به دولت و عدم استقلال

سياسي و مالي اين زمينه را براي مصطفي كمال فراهم آورد تا بتواند با تركيب سياست پنهان و

آشكار تركيه را به يك كشور سكولار تبديل كند .

از طرف ديگر در ايران نيز رضاشاه به زعم خود برآن شد تا جامعه ايران را همانند

تركيه بسوي تمدن و نوسازي هدايت كند . در راستاي چنين اقدامي طبيعي بود كه از طرف

روحانيون كه به عنوان ترويج دهندگان دين در جامعه محسوب مي شدند ،در مقابل چنين اقدامي

مقاومت صورت گيرد ، استقلال سياسي، اقتصادي به روحانيون اين كمك را مي كرد تا در مقابل

سياستهاي نوسازي رضاشاه كه توأم با دين زدايي بود مقاومت كنند .

استقلال يكي از بزرگترين امتيازات روحانيت شيعه درمقايسه با روحانيت سني است .چه

در دوره صفويه، چه در دوره هايي افشاريه و زنديه و قاجاريه و چه در دوره پهلوي، روحانيت

اگر چه متفاوت انديشيدند ولي هيچ گاه زير بار زور و دستور و ابلاغيه و فرمان شاهي

نرفت. نتنها اين وضعيت و آرمان را حفظ كرد بلكه در شرايط مقتضي با قدرت ظالمانه مبارزه

كرد و براي ايجاد فضايي مساعد تر براي دينداري و دين مداري ، با حاكمان در افتاد و نهايتاً

كوشيد تا نظامي اسلامي برمبناي دين و مردم تأسيس كند . از دوره هاي بسيار سخت و طاقت-

فرسا براي روحانيت ، دوره حكومت بيست ساله رضاخان بود . در اين دوره روحانيت با

شديدترين برخوردها وعميق ترين موانع مواجه شد . رضاخان كه سوداي ترقي و پيشرفت ايران

به مانند كشورهاي اروپايي را درسر داشت ، سعي مي كرد مهمترين موانع را كه به زعم او

مذهب و روحانيت بود ، از ميان بردارد . او علاوه بر مقابله هاي خشن و زورمندانه با

روحانيت ، بر آن بود تا تمام نمادهاي مذهبي را از جامعه حذف كند . رضاشاه براي از بين

بردن مذهب و نيروهايي مذهبي از تمام امكانات استفاده مي كرد تا هرچه زودتر به زعم خویش

كشور را به دروازه هاي ترقي برساند .

در پژوهش حاضر با مطالعه اقدامات ضد ديني در ايران و تركيه كه نهايتاً جامعه را به

سوي سكولاريسم هدايت مي كرد ، آشنا خواهيم شد . و همچنين در اين پژوهش سياست هاي

رضاشاه و آتاتورك را در مقابل مذهب و نيروهايي مذهبي بصورت مقايسه اي بررسي خواهيم

كرد .

قاسم رضايي يونجالي

فصل اول : كليات

 

معرفي روش و ماهيت تحقيق كه معمولاً به شكل طرح تحقيق يا طرح پژوهش ارائه

مي شود موجب مي شود كه محقق و خواننده بر محتوا و شكل تحقيق تسلط و احاطه داشته

باشند . با معرفي روش و ماهيت تحقيق است كه ارزيابي و قضاوت در توفيق يا عدم توفيق

نتايج علمي تحقيق براساس هدف و روش اعلامي ميسر مي شود براساس چنين ضرورتي در

بخش ابتدايي اين پژوهش طرح مسأله - تاريخچه موضوع - هدف و قلمرو تحقيق - بيان

فرضيه - روش گردآوري داده ها و تجزيه و تحليل آنها – سازماندهي تحقيق و ساير مسائل

به منظور تبين و تحديد و تدقيق و تعميق موضوع مورد بررسي قرارمي گيرد .

1-1) بيان مسأله

تاريخ بزرگترين منبع شناخت ، سرشارترين ذخيره تجربه اندوزي و مؤثرترين وسيله

عبرت گيري براي گام برداشتن در حال و روشن نمودن تصوير آينده است . تاريخ بستري

است كه ما را با منابع اصلي انديشه ها و ريشه تحولات آشنا مي سازد . از اين رو درمراجعه

به تاريخ بايستي بسيار دقيق بود و به ابعاد و زمينه هاي فكري – سياسي – اقتصادي و

فرهنگي و بين الملي حوادث و تحولات توجه نمود .

تاريخ معاصر ايران و تركيه نيز از نظرمحتوا و مضمون سياسي، اجتماعي و فرهنگي

و كيفيت تحولات و فراز و فرودهاي آن به خصوص در زمينه تعامل دين و دولت دربردارنده

حوادث و تجربيات مهمي است كه آگاهي دقيق از آنها ميتواند براي ما در پيمودن راه دشوار

در مقطع حساس كنوني مفيد باشد و بي توجهي به آن موجب ضرر و زيان خواهد شد .

جنبش ها و انقلاب هاي مهم در تاريخ اسلام و بويژه در ايران و تركيه با رهبري و

حمايت روحانيون همراه بوده است . تحريم تنباكو – انقلاب مشروطيت و جنبش هاي

مقطعي در شهرهاي مختلف ايران عموماً به رهبري روحانيت و تحت تأثير مستقيم عنصر

دين صورت گرفته است ؛ در تاريخ اجتماعي ، سياسي عثماني و سپس تركيه هم دين و

روحانيت نقش مهمي داشته اند .

اعلان جنگ عثماني به مصر در سا ل 1516 با فتواي شيخ الاسلام علي جمالي

صورت گرفته است . در دولت عثماني شماري از پادشاهان براساس فتواي شيخ الاسلام ها

از قدرت و سلطنت خلع شده اند .سلطان سليم سوم و سلطان عبدالعزيز دوم و سلطان عبد-

الحميد دوم با فتوا خلع شده اند .

همچنين قيام شيخ رجب و شورش شهر سيواس درمركز تركيه و قيام شيخ سعيد در

شرق تركيه ( پس از تشكيل تركيه جديد) با رهبري وهدايت روحانيون صورت گرفته است .

به قدرت رسيدن مصطفي كمال پاشا در تركيه و همچنين رضاخان در ايران از جمله

حوادث مهم تاريخي است كه سرآغاز وسرمنشاء تحولات سياسي اجتماعي و فرهنگي بزرگي

دراين دو كشور به شمار مي آيد . به قدرت رسيدن مصطفي كمال پاشا و رضاخان در كنار

شرايط داخلي ناشي از شرايط و تحولات بين الملي پس ازجنگ جهاني اول وانقلاب بلشويكي

در روسيه محسوب مي شود . در دوران زمامداري مصطفي كمال پاشا و رضاخان ؛ كشور

ايران و تركيه وارد مسيري متفاوت از سيرتاريخي خود شد . گسترش يافتن وابستگي هاي

فرهنگي ايران و تركيه به غرب و ترويج غربگرايي و خود باختگي و پي گيري سياست هاي

تجدد گرايانه از طريق تضيف مذهب و از بين بردن دين و نيروهاي مذهبي و همچنين تشكيل

ارتش مدرن براي از بين بردن مخالفان از مهمترين رويدادهايي است كه با اين دوران آغاز

مي شود .

در ايران و تركيه هر چند كه روند تجدد گرايي از زمانهايي بسيار دوري آغاز شد

بود ولي در دوران حاكميت رضاشاه و مصطفي كمال حركت به سوي غرب و غرب گرايي

بيشتر و با جدّيت و در قالب يك دولت متمركز و مدرن دنبال گرديد . براي رسيدن به چنين

آرماني هرچيزي كه دركشوراحساس مي شد در برابر نوسازي مقاومت خواهد كرد به سرعت

از بين برده مي شد .

قرن هيجدهم ميلادي سرآغاز فصل نويني در تاريخ كشورهاي اسلامي محسوب مي-

شود . در اين قرن دنياي اسلام شاهد رشد و قدرت نمايي رقيبي در مقابل خود شد كه تا آن

زمان در روابط بين دنياي اسلام با ممالك غير مسلمان بي سابقه بود . در جوار و همسايگي

اروپا سرزمينهاي مسلمان نشيني قرار داشتند كه تا آن زمان عمدتاً تحت كنترل امپراطوري

كهن عثماني قرار داشتند . امپراطوري قدرتمندي كه تا يك قرن قبل از آن توانسته بود تا مركز

اروپا پيشروي كند . ولي از قرن هيجدهم اوضاع به تدريج عوض مي شود دولتهاي اروپايي

درسايه ثروت عظيم به دست آمده ازممالك و مستعمرات خود در قاره آمريكا، آفريقا و آسيا و

نيز رشد و پيشرفت تكنولوژي وعلوم جديد در آن قاره داراي آنچنان قدرتي شدند كه خود را

براي تهاجمي سنگين و همه جانبه به همسايگان مسلمان نشين خود به قدركافي قدرتمند ديدند.

تا اوايل قرن 19 بسياري از مناطق مسلمان نشين تحت كنترل اروپايان قرار گرفت .

ايران از بخش شمال مورد حمله روس قرارگرفت و بخش قابل توجهي ازقلمرو خود را از

دست داد.دركشورعثماني سطح درگيري بسيار وسيع بود ازقرن هيجدهم به بعد كليه تصرفات

عثماني تركي در اروپاي شرقي – خاورميانه – آفريقا و همچنين قفقاز مورد تهاجم دولتهاي

اروپايي قرار گرفته بود و هراز چند گاهي بخشهايي از قلمرو عثماني در مواجهه با يكي از

دول اروپايي از دست مي رفت.

بدين ترتيب به مرور زمان ضعف تدريجي دول مسلمان آنها را به اين باور رساند كه

به تنهايي نمي توانند در مقابل تهاجم مغرب زمين مقاومت كنند و مي بايست براي مقابله با

غرب به علم و صنعت و تكنولوژي و فنون نظامي جديد كه در اختيارغرب بود مجهز شد .

اين روند تا زمان به قدرت رسيدن رضاخان در ايران و مصطفي كمال پاشا در تركيه ادامه

داشته است اما از اين به بعد روند تجددگرايي با جديت دنبال شد . مصطفي كمال پاشا اعتقاد

داشت راه نوسازي تركيه از طريق غربي سازي و پذيرش همه مؤلفه هاي آن است .به همين

دليل در دوران حاكميت پانزده ساله خود در تركيه موضوع حذف دين و سيكولاريزه نمودن

تركيه را تعقيب نمود .كمال آتاتورك اعتقاد داشت براي رسيدن به يك جامعه مدرن بايد مذهب

و نيروهاي مذهبي وهمچنين نمادهاي آن از بين بروند .كمال مصطفي پاشا دردوران حاكميت

پانزده ساله خود با اجراي سياستهاي خود براي از بين بردن نهاد مذهب ازجامعه تركيه تلاش

گسترده اي انجام داد كمال پاشا با تركيب سياست ضربتي و تدريجي توانست پس از تحكيم

قدرت خويش بر جامعه ، شروع به نوسازي و تجدگرايي در تركيه نمايد .

در ابتداي كار مصطفي كمال پاشا سياست گام به گام را انتخاب كرد و اهداف خود

يعني مخالفت با نهاد ريشه دار خلافت را آشكار ننمود . مورخين علت اتخاذ اين سياست را

عمدتاً ملاحظات سياسي و حمله متحدين عليه قلمرو عثماني مي دانند . وي در طول جنگهاي

استقلال طلبانه اعلام كرد كه براي اعاده قدرت به شخص سلطان مبارزه مي كند و

بنابراين از حمايت سلطنت طلبان نسبت به خود برخوردار شد[1]. مصطفي كمال پاشا پس از

مساعد كردن زمينه براي اصلاحات و فراهم آوردن متحدانش ابتدا از موضوعاتي كه كمترين

مخالف و بيشترين موافق را داشت شروع به نوسازي كرد .كمال قبل ازهمه به تعريف اجماع

ملي ومرزبندي قومي و كشوري دولت پرداخت . همين كه يك اجتماع قومي به نسبت همگون

پديد آورد مرحله بعدي اصلاحات را با ظرافت بيشتر آغاز كرد . دومين گام كمال پاشا ايجاد

و تأسيس نهادهاي سياسي نوين براياعمال اقتدار بود . تا ازطريق ا ين نهادهاي سياسي تازه

تأسيس شروع به اصلاحا ت اجتماعي و مذهبي نمايد[2] .

درسال 1924مرحله سلب اقتدارمذهب آغاز شد و دو ماه بعد از آن خلافت لغو شد .

از اين تاريخ است كه روند مذهب زدائي در كشور تركيه با اجرايي سياستهاي پنهان و آشكار

مصطفي كمال آتاتورك به اوج خود مي رسد.

در ايران هم هر چند كه نوسازي از زمان قاجارها (فتحعليشاه) آغاز شده بود، اما در

دوران حاكميت رضاشاه نوسازي با سرعت يشتر و در قالب دولت مدرن و تمركز و د

راستاي تخريب و ازبين بردن مذهب و نيروهايي مذهبي صورت مي گرفت . سياست

تجددگرايي رضاشاه به موازات مذهب زدايي و سركوب عناصر مذهبي به مرحله اجرا درآمد

كه به نظر مي رسد متأثر از اقدامات مصطفي كمال پاشا در تركيه باشد ؛ رضاشاه همواره

تحولات كشورهاي اروپايي و به ويژه تركيه همسايه را پيگيري مي كرد و حركت جمهوري

خواهي وي نيز متأثر از اعلام جمهوري مصطفي كمال پاشا بود . سفر رضاشاه به تركيه

از12تا 24 خرداد ماه1313 به همين دليل صورت گرفت[3]. كشف حجاب از بانوان - تحميل

لباس و كلاه اروپايي و استعمال عناوين غربي در ادارات ومؤسسات دولتي و همچنين اعزام

محصلين ايراني به اروپا در شمار سياست هايي بوده كه آن رژيم از سال 1304 تا 1313

با اتكاي به تحصيل كرده گان و روشنفكران و نيز نظاميان و عناصر ديوان سالاري سياست

تضعيف دين و روحانيت را پيش برد . رضاشاه اعتقاد داشت راه پيشرفت و ترقي مملكت

زماني هموار مي شود كه سنتها و مذهب و نيروهاي مذهبي از بطن جامعه حذف گردند .از

جمله اقدامات رضاشاه كه در راستاي تضعيف مذهب و نيروهاي مذهبي صورت گرفته ؛

كاهش نفوذ سياسي روحانيون به عنوان رقباي دولت و مخالفين دولت مطلقه سلطنتي، تقويت

و رشد انديشه غير مذهبي و كاهش نفوذ روحانيون از مشاغل دولتي را مي توان ذكر كرد .

رضاشاه در اجرايي سياستهاي تجددگرايانه خود دست به اقدامات روشن و آشكاري

زد كه باعث مقاومت بيشتر مردم در مقابل تجددگرايي شد . رضاشاه در اوج قدرت مدعي

بود كه وقتي مردم لباس يك شكل بپوشند و كلاه پهلوي به سربگزاند و نسبت به تقيدات مذهبي

سست شوند متمدن خواهند شد . برهمين اساس براي او ستيز با نهادهاي سنتي و مذهبي نظير

پوشاك سنتي و مراسم ديني امري ضروري بود .ازاين رو دركنار ستيز با مذهب و نيروهاي

مذهبي و بطور كلي با عناصر سنتي ، رضاشاه با تكيه بر روشنفكران به تبليغ ناسيوناليسم

باستان گرايانه و گسترش مراكز تفريحي فساد انگيز پرداخته است . با توجه به مطالب ياد

شده در خصوص اقدامات مصطفي كمال پاشا در تركيه و اقدامات رضاشاه در ايران در قبال

مذهب و نيروهايي مذهبي پرسش اصلي پژوهش حاضر به شرح زير است :

وجوه شباهت و تفاوت در سياستهاي رضاشاه و مصطفي كمال پاشا درمقابل مذهب و

نيروهايي مذهبي چه مي باشد ؟ براي اين كه موضوع را بيشتر مورد بررسي قرار دهيم و

از جهات مختلف موضوع را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم در كنار پرسش اصلي چند

پرسش فرعي براي بسط و گسترش موضوع طرح مي شود كه در بحثهاي بعدي آنها را

بررسي خواهيم كرد . پرسش هاي فرعي كه به آنها خواهيم پرداخت به شرح ذيل مي باشد :

تفاوتهاي كه در مقاومت در برابر طرح نوسازي در دو كشور ايران و تركيه مشاهده مي شد

ناشي از چه عواملي بود ؟ يا اين كه عوامل موفقيت مصطفي كمال در سكولاريزه

كردن جامعه تركيه چه بوده است ؟مهم ترين مؤلفه اي كه مي تواند تفاوت در شدت نوسازي

و مقاومت در برابر آن را توصيف كند «مذهب و سازمان روحانيت » دراين دو كشور است.

همگرايي بالاي مذهب در ايران بر محور تشيع و مراجع تقليد است در حالي كه در كشور

تركيه مسلمانان حول طريقت هاي گوناگون متصوفه ، عدم استقلال علماي سني از دولت و

استقلال سياسي روحانيون شيعه در ايران ، وابستگي مالي مفتيان سني به اوقاف و در آمد

دولتي و بهره مندي روحانيون شيعه از درآمد خمس علاوه بر آن اوقاف ، سازش پذيري و

پذيرش قاعده تغليب (الحق لمن غلب) از سوي علما سني مذهب و مبارزه جويي و برجستگي

امربه معروف و نهي از منكر عمده ترين عواملي هستند كه تفاوت در شدت نوسازي (غربي

سازي) و تفاوت در نوع و ميزان مقاومت را در برابر نوسازي در ايران و تركيه را توضيح

مي دهند .

مهمترين مؤلفه هاي كه ميتواند موفقيت مصطفي كمال پاشا را در اجراي برنامه هاي

نوسازي بيان كند ؛ تركيب سياست پنهاني و آشكار آتاتورك ، قدرت تشخيص وي به لزوم

اصلاحات در زمان مناسب و همچنين زمينه سازي قبلي براي اجراي برنامه هاي تجددگرايي

و در نهايت تفكيك برنامه هاي نوسازي از يكديگر مي باشد .

2-1) بررسي سوابق و ادبيات موضوع

در ارتباط با سياست هاي مصطفي كمال پاشا و رضاشاه در قبال مذهب و نيروهاي

مذهبي كتاب و مقاله هاي چندي به فارسي و ديگر زبانها خارجي نوشته شده است .

در شبكه اينترت نيز مي توان در خصوص اوضاع اجتماعي ايران و تركيه مقالات

متنوعي را مشاهده كرد . از جمله كتابهايي كه در خصوص موضوع مورد بحث نوشته شده

است ، كتابي با عنوان «جمهوري اول تركيه» كه اين كتاب نوشته ريچارد رابينسون و ترجمه

ايرج اميني مي باشد كه در سالهاي گذشته چندين نوبت تجديد چاپ شده است . در اين كتاب

نويسنده بعد از بيان اوضاع كلي تركيه قبل از جمهوري به اقدامات مصطفي كمال پاشا در

خصوص اصلاحات اجتماعي و ايجاد تركيه نوين اشاره كرده و به ازبين بردن اقتدار مذهبي

و مقابله با عناصر سنتي توسط كمال پاشا اشاره مي كند .در كتاب علل رشد اسلام گرايي در

تركيه نوشته محمدرضا زارع هم بعد ازبيان موقعيت حكومت عثماني درجهان و نحوء استفاده

حاكمان عثماني از دين اسلام براي تحكيم حكومت خود درگذشته بر نقش مهم مذهب و نيرو-

هاي مذهبي در تركيه زمان عثماني اشاره مي شود و دلايل اسلام خواهي فعلي را بيان مي-

كند . كتاب« تعامل دين و دولت در تركيه» نوشته محمدرضا حيدرزاده ناييني نيز بعد ازاينكه

در مورد اسلام و سيكولاريسم در تركيه مطالبي را بيان مي كند در بخش دوم به جايگاه نهاد

سلطنت در امپراطوري عثماني پرداخته و همچنين به الغاي نهاد كهن خلافت توسط

مصطفي كمال پاشا آتاتورك و نيز به نوآوريهاي دوران حاكميت آتاتورك كه در راستاي از

بين مذهب و نيروهاي مذهبي است اشاره مي كند . كتاب هاي ديگري نيز كه تعداد آنها زياد

است در مورد اقدامات مصطفي كمال پاشا نوشته شده است كه مي توان به كتابي با عنوان

« آتاتورك » نوشته اولوغ ايگدمير و ديگران كه در سال 1348 توسط حميد ناظمي به

فارسي ترجمه شده است . « فرمانروايان شاخ زرين از سليمان قانوني تا آتاتورك » نوشته

نوئل بابر و ترجمه دكتر عبدالرضا هوشنگ مهدوي؛ كه در اين كتاب هم بعد از بيان سير

تاريخي امپراطوري عثماني در نهايت به جمهوري تركيه مي رسد و در مورد اقدامات

مصطفي كمال پاشا نيز مطالبي به سبك رمان نوشته شده است .

در ايران نيز كتابهاي فراواني در مورد تقابل دين و دولت در زمان رضاشاه نوشته

شده است و هر كدام از اين كتابها از نگاه مؤلف خود موضوع را بررسي كرده اند. از جمله

كتابهاي كه درمورد تقابل دين و دولت در ايرانِ زمانِ رضاشاه نوشته شده مي توان به كتاب

« علما و رژيم رضاشاه » بقلم حميد بصيرت منش اشاره كرد، كه نويسنده كتاب بعد از بيان

ساختار كلي حكومت رضاشاه به ديكتاتوري و استبداد دوران رضاشاه را مورد بررسي قرار

مي دهد و به اقدامات رضاشاه كه پيوسته در راستاي تضعيف مذهب در جامعه بود اشاره

مي كند اين كتاب در دو بخش ( بخش اول شامل پنج فصل و بخش دوم پانزده

فصل) تدوين شده است . از جمله كتاب ديگري كه در مورد مقابله نيروهاي مذهبي در مقابل

تجددگرايي رضاشاه نوشته شده است كتاب ، «چالشهاي روحانيت با رضاشاه » كه مؤلف اين

كتاب داوود اميني هستند ، در بخش نخست اين كتاب به ريشه هاي شكل گيري حكومت

رضاشاه اشاره شده است . از فصل اول به بعد در مورد اقدامات رضاشاه درموردتجددگرايي

در ايران وعلل مخالفت روحانيون با تجددگرايي و نوسازي مطالب مهمي آورده شده است.

كتاب« تهاجم به روحانيت وحوزه هاي علميه درتاريخ معاصر» از جمله كتابي است كه

تدوين آن توسط مؤسسه فرهنگي قدر ولايت صورت گرفته است كه اين كتاب درمورد چالشهاي

مذهب با حكومت پهلوي اول و دوم نوشته شده است فصل اول اين كتاب ، تهاجم عليه روحانيت

در دوران مشروطيت را مورد بحث قرارداده است ازفصل دوم به بعد درمورد چالشهاي مذهب

ومدرنيته دردوران رضاشاه مطالبي آورده شده است كه اين روند تا دوران حكومت محمدرضا-

شاه مورد بررسي قرار گرفته است . در مورد اقدامات رضاشاه همانطوري گفته شد كتاب و

مقالات فراواني وجود دارد كه هر كدام بنا به سليقه خود موضوع را مورد بررسي قرارداداند .

كتاب ناسيوناليسم درايران كه بخشي از آن درمورد اقدامات تجددگرايانه رضاشاه ميباشد اقدامات

رضاشاه را در قالب هويت ملي بحث كرده و مورد بررسي قرار داده است و يا كتاب« سلسله

پهلوي و نيروهاي مذهبي به روايت تاريخ كمبريج» ترجمه عباس مخبر؛كتاب جديدي كه

با عنوان مباني ايدئولوژيك در دوران پهلوي بقلم محمد حسن آصف كه فصل اول كتاب بحثي

در مورد ايدئولوژي و در فصل دوم تاريخچه ناسيوناليسم بيان شده و از فصل سوم مباني

ايدئولوژيك حكومت پهلوي اول بيان مي شود كه در حول محور ناسيوناليسم مطرح مي شود و

در مورد تجددگرايي نيز مطالبي آورده شده است ؛ اين بحثها تا حكومت پهلوي دوم ادامه دارد

و تا انقلاب سفيد محمد رضاشاه مورد بررسي قرار گرفته است بخشي از كتاب هاي ياد شده

فوق در مورد اقدامات ضد مذهبي صورت گرفته در ايران مطالبي را بيان كرده است . دراين

پژوهش ضمن استفاده از منابع بيان شده سعي بر اين است تا با استفاده از منابع ديگر ضمن

مقايسه سياستهاي اعمال شده ازسوي رضاشاه و مصطفي كمال پاشا به بررسي علل تفاوتهاي كه

درشدت مقاومت در برابر طرح نوسازي در دو كشور مشاهده مي شد را مورد بررسي قرار

دهيم و همچنين به ريشه يابي موفقيت مصطفي كمال پاشا و عدم توفيق رضاشاه در بعضي از

زمينه ها از جمله درعرصه مذهب و نيروهاي مذهبي بپردازيم .

اين پژوهش اولين پژوهشي است كه بطور مقايسه اي سياست هاي رضاشاه درايران و

مصطفي كمال پاشا در تركيه را در قبال مذهب و نيروهاي مذهبي با فرض قرار دادن تركيب

سياست پنهان و آشكار توسط مصطفي كمال پاشا و سياست آشكار توسط رضاشاه مورد بررسي

قرار مي دهد .درمنابع نگاشته شده در زمينه تجدد و نوسازي در ايران و تركيه مؤلفه-

هاي مهمي به چشم مي خورد كه منزوي كردن دين و كاهش شديد نقش آن در امور سياسي

واجتماعي يكي از مؤلفه هاي اصلي بشمار مي آيد. در حالي كه مذهب در جامعه ايران وتركيه

اهميّت ويژه دارد و با عنايت به مشتركات فرهنگي ، تاريخي و جغرافياي دو كشور لازم است

سياست هاي ضد مذهبي در دوران حاكميت رضاشاه و مصطفي كمال بطور جداگانه و تطبيقي

مورد بررسي قرار گيرد كه انتظار داريم اين مهم در اين پژوهش عملي گردد .

3-1) اهداف پژوهش

 

هدف پژوهش حاضر آن است كه با بررسي متغيرهاي مختلف نظير جايگاه اسلام

در جامعه ايران و تركيه در زمان موضوع مورد بحث را مشخص كند و همچنين حركت بسوي

سكولاريزه شدن جامعه ايران و تركيه و مقاومت هاي مردم مسلمان در برابر طرح نوسازي

را مورد بررسي قرار دهد.

هدف دوم اين پژوهش شناسايي نقاط قوت و نقاط ضعف سياستهاي تجددگرايانه آتاتورك

و رضاشاه در روند طرح نوسازي مي باشد . درتدوين اين پژوهش سعي شده است تا با استفاده

از منابع موثق پژوهشي شفاف و بدوراز تمايلات مذهبي و شخصي ارائه گردد تا درآتي مورد

استفاده علاقمندان در اين زمينه قرار گيرد .

 

4-1) اهميت پژوهش

 

بي ترديد مذهب يكي از پايدارترين عنصر در حيات اجتماعي و نيز از اركان مهم اتحاد

ملي در جوامع امروز بشري است . از زمانهاي بسيار دورتا به امروز به وسيله دين ومذهب و

به فرمان نيروهايي مذهبي بزرگترين بسيج مردمي در تاريخ جهان مشاهده مي شود و همچنين

بزرگترين جنگها وعظيم ترين لشكركشي ها زير پرچم مذهب و براي مذهب بوده است .

در كشورهاي مسلمان نشين روحانيون تنها با يك خط فتوا عظيم ترين نيروي انساني ر

گرد هم آورداند و براي هدفي خاص آنها را بسيج نمودند . از آنجائكه اسلام در ساخت هويت

ايران و تركيه نقش مهم داشته است،مطالعه نقش دين دردو كشورمي تواند براي ما سودمند باشد .

قرار گرفتن سرزمين آناتولي برسر راه جاده ابريشم باعث تعاملات اقتصادي – فرهنگي اين

سرزمين با كشورهاي چين – ايران و هند و اروپا گرديد . از طرفي رابط بودن تركيه ميان

شرق و غرب باعث شده بود تا از اين طريق اسلام به اروپايي شرقي نفوذ كند .

به طور كلي مي توان ادعا كرد كه تمدن عثماني كه آميزهاي از فرهنگ اسلامي و تمدن

ايراني و بيزانس بود – بيش از شش قرن بخش مهمي از جهان اسلام را تحت نفوذ خود قرار

داده بود . فرمانروايان عثماني با مركزيت قرار دادن استانبول به عنوان مركزخلافت جهان اسلام

باعث تحولاتي بزرگ درجهان شداند 

نقش مذهب آنچنان در جامعه تركي عثماني مهم بود كه بزرگترين جنگ مذهبي را با

عنوان جنگ صليبي در تاريخ مشاهده مي كنيم . با روي كار آمدن مصطفي كمال پاشا و اقدامات

ضد مذهبي وي ، دين وارد مرحله نويني شد كه به كلي كاركرد خود را در جامعه تركيه در

زمان حاكميت مصطفي كمال ازدست داد .بدعتهاي كمال آتاتورك با ويژگيهاي اجتماعي و آداب

و رسوم مردم مسلمان اين كشور همخواني نداشت و از اين رو از بدو تأسيس نظام جمهوري

چالشهاي را با مردم ايجاد كرد .

در ايران هم از زمان هاي بسيار دور دين نقش بسيار مهمي در تحولات اجتماعي ايران

داشته است،شايد ادعاي فره ايرذي كه ازسوي موبدان براي لقب دادن به پادشاهان اطلاق مي شد

گوياي رابطه دين و دولت در ايران قبل از اسلام باشد . بعد از تسلط اعراب به ايران و اسلام

آوردن ايرانيان نقش دين در اين سرزمين وارد مرحله جديدي شد و مهمتر از آن زماني كه

فرمانروايان صفوي ، شيعه را مذهب رسمي ايران اعلام كردند ؛ دين وارد مرحله بسيارحساس

و سرنوشت ساز خود شد . پادشاهان ايران در هر دوره براي قانوني جلوه دان و مشروعيت

بخشيدن به قدرت خود در جامعه متوسل به رهبران ديني مي شدند ؛ با تائيد و تصديق رهبر

ديني پادشاه نه تنها صاحب قدرت ظاهري (دنيوي) بلكه ازطريق اين صاحب قدرت معنوي نيز

مي شد .

در تاريخ معاصر نيزنقش و اهميّت دين درجامعه ايران نه تنها از بين نرفته بلكه مهمتر

هم بوده است درهر زماني كه پادشاه خواسته دين را فراموش كند و يا اينكه نسبت به دين بي-

توجه باشد از سوي علما و روحانيون به شدت گوش زد شده است . كه نمونه بارز آن فتواي

ميرزاي شيرازي است كه حكم تحريم تنباكوي وي نفوذ و قدرت معنوي رهبر شيعه را در

جامعه ايران نشان مي دهد . فتواي ميرزاي شيرازي كاري كرد كه اهل حرم شاه براي سلطان

قليان هم نمي آوردند . دردوران حاكمت رضاشاه با اينكه در اصل اول قانون اساسي شاهنشاهي

دین رسمي ايران را اسلام و مذهب طريقه حقه جعفريه اثني عشريه اعلام مي كرد . ليكن

رضاشاه همواره در پي مخالفت با قانون و شريعت و احكام الهي بود و ترويج تجددگرائي

غربي و كمرنگ كردن احكام ديني را در جامعه دنبال مي كرد . با ادامه اين وضعيت در

جامعه ايران روياروي و چالش دين و دولت امري اجتناب ناپذير بود .

 

 

5-1) پرسش پژوهش

 

روند تحقيق و تلاش و سازماندهي پژوهش براي پاسخگوئي به يك پرسش اصلي و دو

پرسش فرعي زيرمي باشد .

1-5-1) پرسش اصلي

1. وجوه شباهت و تفاوت درسياستهاي رضاشاه و مصطفي كمال پاشا درقبال مذهب ونيروهايي

مذهبي چه مي باشد؟

2-5-1) پرسش هاي فرعي

1. تفاوتهاي كه درشدت مقاومت دربرابر طرح نوسازي در دو كشور مشاهده مي شود ناشي از

چه عواملي بوده است؟

2. عوامل موفقيت مصطفي كمال پاشا درسيكولاريزه كردن جامعه تركيه وعدم موفقيت رضاشاه

درآن چه بوده است ؟

6-1) فرضيه

با توجه به پرسش اصلي و متغيرهاي دخيل در پژوهش فرضيه زير بعنوان فرضيه اصلي ارائه

مي شود.

 

تركيب سياستهاي پنهاني ( تدريجي ) و آشكار (ضربتي) مصطفي كمال پاشا در تركيه و سياست

آشكار ( ضربتي ) رضاشاه در ايران مهمترين عامل تفاوت در ميزان مقاومت مردم در

برابر طرح نوسازي مي باشد .

 

7-1) تعريف متغيرها و مفاهيم وعملياتي

 

تعريف در علوم اجتماعي بسيار دشوار مي باشد و در هيچ يك از رشته هاي علوم

اجتماعي تعريفي جامع و مانع نداريم . از نظر منطقي تعريف كامل تعريفي است كه جامع باشد

يعني تمام افراد تعريف شده را در برگيرد و بايد مانع باشد آنگونه كه غير آحاد تعريف شده در

تعريف نباشد[4]. در اينجا سعي مي كنيم تا تعريف متغيرها و مفاهيم را انجام دهيم اما باعنايت به

مطالب ذكر شده از پيش اعلام مي داريم كه ارزش اين تعاريف نسبي است .

1. مقايسه : معني لغوي آن قياس كردن- با هم سنجيدن دو چيزاست .

2. سياست : در فرهنگ فارسي معين به معني حكم راندن بر رعيت و اداره كردن امورمملكت

و حكومت كردن معني شده است . از سياست تعاريف مختلفي شده است كه به چند نمونه از آن

اشاره مي شود.

الف) دكتر شريعتي سياست را چنين تعريف مي كند :

«... سيا ست عبارتست از خود آگاهي انسان نسبت به محيط وجامعه و سر-

نوشت مشترك و زندگي مشترك خود و جامعه ايكه در آن زندگي مي كند

و به آن وابسته است [5]

 

ب) هارولد لاسول استاد علوم سياسي آمريكا سياست را اين چنين تعريف مي كند :

سيا ست علمي است كه به ما مي آموزد چه كسي مي برد ؟ چه مي برد؟

كجا مي برد؟ چگونه وچرا مي برد؟

س‌) در كتاب آشناي با علم سياست كه سه تن از استادان آمريكايي - رودي كارلتون كلايمر

- آندرسن توتون جيمز - كريستول كارل كويمي سياست را چنين تعريف كرد اند[6]:

علم سياست را مي توان به عنوان علم دولت يا به عنوان رشته اي ازعلوم

اجتماعي كه به تئوري- سا زمانها- حكومت واعمال دولت است تعريف نمود.

3. مذهب ونيروهاي مذهبي :مذهب درمعني لغوي به معناي طريق و روشها ومذاهب به معناي

طريقها و شعبه هاي ديني آمده است . در اين پژوهش منظور از مذهب همان دين بوده و بطور

خاص دين مقدس اسلام مراد است . دراينجا مذهب را مترادف دين فرض كرده و تعريفي ازآن

آورده شده است .

واژه دين در شمار كلمات و مفاهيمي است كه به دليل تعدد اديان و كثرت آراء و عقايد

واعمال گستره آن تعريف واحد نمي پذيرد . مذهب در گذشته به مكتبهاي فكري درون يك دين

(مانند مذاهب چهارگانه يا پنج گانه فقه اسلامي) اطلاق مي شد . درمغرب زمين واژه

Religion) ) به معناي مكتبهاي درون يك دين و به معناي خود دين بكار مي رود و حدود نيم

قرن است كه متجددان كشور ما تحت تاثير اين موضع كلمه مذهب را به هر دو معني استعمال

مي كنند . با توجه به مطالب فوق دين را مي توان چنين تعريف كرد:

«دين متشكل ازمجموع اعتقادات– اعمال واحسا سا ت(فردي وجمعي )

است كه حول مفهوم غايي سامان يافته ا ست[7]» .

اسلام آخرين دين خداست كه پيروان آن را مسلمان مي نامند و مسلمان به كسي اطلاق

مي شود كه به رغم دامنه معرفت خود از شريعت اسلام وميزان تواناي درپيروي ازآن، محمد-

بن عبدالله را واپسين رسول خدا و شريعت او را راه راست مي داند[8] . دراين پژوهش مقصود

از نيروهاي مذهبي بطور عام تمامي كساني كه پيرو دين مقدس اسلام و بطور خاص روحانيون

وعلماي دين مي باشند كه متوليان امور ديني در هر دو جامعه ايران و تركيه بودند .

 

8-1) روش پژوهش

 

پژوهش با توجه به ماهيت بحث و فرضيه ارائه شده به روش تاريخي و توصيفي انجام

مي پزيرد در روش تاريخي از طريق داده ها ، نحوه به قدرت رسيدن رضاخان و مصطفي -

كمال بيان مي شود و در روش توصيفي سياستهاي رضاشاه و مصطفي كمال پاشا را

در روند طرح نوسازي جامعه كه همواره توأم با چالش و روياروي با روحانيت بود بيان

خواهد شد . از آنجا كه پژوهش حاضر به روش تاريخي و توصيفي مي باشد اطلاعات لازم از

طريق كتابخانه اي خواهد بود و همچنين از اينترنت و نمايه و مقالات استفاده خواهد شد و در

اين راستا از فيش نويسي و نسخه برداري استفاده مي گردد .

 

9-1) سازماندهي پژوهش

 

پژوهش حاضر از چهار بخش تشكيل شده است كه هر بخش شامل دو فصل مي باشد

فصل اول پژوهش به كليات اختصاص داده شده است كه اين فصل در برگيرنده طرح مسأله

و اهداف و اهميّت پژوهش و همچنين پرسش اصلي و پرسش هاي فرعي و همچنين فرضيه

پژوهش مي باشد .

فصل دوم مربوط است به ديدگاه هاي نظري در مورد نوسازي است كه در اين بخش

ديدگاه هاي مربوط به نوسازي از بالا مورد توجه است . در اين فصل بعد از بيان ديدگاه هاي

مختلف تأكيد برالگوي نوسازي بريگتون مور (انقلاب از بالا) مي باشد .

فصل سوم به سلطنت رسيدن رضاشاه اختصاص داده شده است ؛ ابتدا زندگي نامه

رضاخان ؛ از كودكي تا به قدرت رسيدنش و در آخر تبعيد وي از ايران به خارج از كشور

و درنهايت مرگ رضاشاه را مورد اشاره قرار مي دهد . اين فصل با اقدامات عوام

فريبانه رضاخان قبل از رسيدن به سلطنت ؛ در واقع وارد بحث سياست هاي مذهبي رضاشاه

مي شود . در تحقيق اشاره هاي به اقدامات رضاشاه در مورد مسايل مذهبي مي شود . و

اقدامات تجددگرايانه رضاشاه را كه توأم با چالشهاي با روحانيت است را مورد بررسي قرار

مي دهد . و در نهايت با يك جمع بندي از كل موضوع بيان شده به پايان مي رسد .

فصل چهارم پژوهش اختصاص داده شده به سياستهاي ضد مذهبي مصطفي كمال پاشا

كه در اين فصل هم با بررسي زندگي نامه مصطفي كمال پاشا وارد بحث مي شويم و اقدامات

ضد مذهبي مصطفي كمال پاشا را مورد بررسي قرار مي دهيم .

در اين فصل به اقدامات تجددگريانه مصطفي كمال پاشا اشاره مي شود و به اقدامات

وي در برچيدن بساط سلطنت و خلافت اشاره شده است ؛ بحثهاي بعدي به سياست هاي ضد

مذهبي آتاتورك اختصاص دارد كه در نتيجه آن چهره تركيه از لحاظ مذهبي كاملاً عوض مي-

شود . اين فصل هم با نتيجه گيري از كل موضوع مورد اشاره در تركيه به پايان مي رسد.

در پايان فصل سوم و چهارم بخش دوم پژوهش شروع مي شود كه اين بخش مقايسه

سياست هاي ضد مذهبي در ايران و تركيه مي باشد در واقع اين بخش نتيجه گيري فصل سوم

و چهارم مي باشد در قالب مقايسه سياست هاي رضاشاه و آتاتورك بيان شده و در اين بخش به

نقاط اشتراك و افتراق سياست هاي آنها اشاره شده است . فصل پنجم پژوهش مربوط

است به سازمان روحانيت در ايران در فصل با سازمان روحانيت در ايران آشنا مي شويم در

اين فصل همچنين با رهبران شعيه در دوران غيبت و نيز منابع مالي روحانيون شيعه آشنا

مي شويم . اين فصل نيز با يك جمع بندي به پايان مي رسد . سازمان روحانيت در تركيه در

فصل ششم اين پژوهش آمده است كه در اين فصل بعد از بيان دين رسمي عثماني طريقت-

هاي مختلف درتركيه بررسي مي شوند .

در بخش سوم دين و سازمان روحانيت در ايران و تركيه ( كه در فصل پنجم و ششم

بيان شده بود ) با ديد مقايسه اي مورد بررسي قرار مي گيرد .

فصل هفتم و هشتم مربوط است به مقاومت هاي صورت گرفته در برابر سياست هاي

ضد ديني رضاشاه و آتاتورك در ايران و تركيه كه در قالب نوسازي مطرح مي شد . بعد از

بيان مقاومت هاي صورت گرفته در ايران و تركيه در قبال اقدامات ضد مذهبي رضاشاه و

آتاتورك در بخش چهارم به مقايسه مقاومتهاي صورت گرفته در اين زمينه مي پردازيم در آخر

به تفاوت هاي كه در مقاومت ها در دو كشور بوده اشاره مي شود . در نهايت پژوهش با يك

نتيجه گيري از كل موضوع بررسي شده به پايان مي رسد .

 

 

 

فصل دوم : ديدگاه هاي نظري

 

1-2) تعريف نوسازي

 

هر يك از رشته هاي علوم اجتماعي به يكي از جنبه هاي جريان نوسازي توجه دارند .

اقتصاد دانان ،نوسازي را در درجه اوّل از نظر كاربرد تكنولوژي به دست انسان براي نظارت

برمنابع طبيعت ،به منظور فراهم كردن وسايل افزايش رشد بازده سرانه ،نگاه مي كنند.جامعه-

شناسان و انسان شناسان اجتماعي ، در درجه اوّل به جريان متنوع و متمايز شدن ، كه از

خصوصيات جوامع جديد است ، علاقه دارند . آنان درباره طرز پديد آمدن ساختهاي نو براي

عهدار شدن وظايف جديد و يا بر عهده گرفتن وظايفي كه قبلاً ساختهاي ديگري انجام مي دادند،

تحقيق مي كنند و توجه آنها معطوف به تنوع هايي است كه با پيدايش مشاغل جديد و دستگاهاي

پيچيده آموزش و پرورش نو و انواع نوين اجتماعات ، در ساختهاي اجتماعي پديد مي آيد .

جامعه شناسان ، همچنين بعضي از جنبه هاي مخرب جريان نوسازي را مطالعه مي كنند ، از

قبيل افزايش كشاكشها ، بيماريهاي رواني ، خشونت ،خلافهاي جوانان ،تنازعهاي نژادي ،مذهبي

و طبقه اي . دانشمندانان علوم سياسي نيز به بعضي از جنبه هاي نوسازي توجه دارند ، توجه

آنها بيشتر به رابطه مسائل ملت و حكومت پس از آغاز نوسازي معطوف است[9] . ترديدي

نيست كه هيچ يك از اين تغييرات ،حتي اگر صريح تر و دقيقتر از اين هم عنوان شود

به تنهايي ما را به مفهومي كلي و جامع از نوسازي نزديك نمي نمايد . زيرا هيچ كدام

چنان كليتي ندارند كه جامع جهات اقتصاد ، جامعه و سياست « نو» باشند . بنابراين بعضي از

محققين عقيده دارند كه نقطه عزيمت براي تعريف نوسازي خصوصيات جامعه نيست بلكه

خصوصيات افراد است. از اين رو سير يل بلك ، به عنوان يك مورخ ، درمقاله خود چنين نظر

نظر مي دهد كه خصوصيات جوامع جديد ، رشد دانشهاي جديد است كه مستلزم وجود آدمهايي

است كه ظرفيت آنها براي كشف اسرار طبيعت و كاربرد اين دانش در امورانساني روز افزون

باشد .ديويد مك كله لند از نظر گاه يك روانشناس ، اعتماد به نفس و جهت گيري براي دست به

كاري زدن را كيفيات اساسي انسانهاي جديد مي شمارد .

آرنولد اندرسن و ادوارد شيلز ، كه درباره آموزش و پرورش نوشته اند ، به موضوع

توسعه مهارتها و روح خلاقه توجه نموده اند . خلاصه آنكه ، تكيه همه اين تعاريف بر شيوه-

هاي نوين انديشه است كه انسانها فرصت مي دهد كه صنعت نو ،جامعه نو و حكومت نو ايجاد

مايد[10].« مدرنيزاسيون» در زبان فارسي به مفاهيمي چون نوسازي ، امروزينه شدن ومتجدد شدن

ترجمه شده است . اين مفهوم فارغ از ابعاد روانشناختي– اجتماعي – سياسي– فرهنگي ، به

عنوان يك جريان و فرايندي كلي مطرح است كه تعاريف متعددي ازآن ارائه شده است

وامروزه به عنوان يك رويكرد در ادبيات جامعه شناسي توسعه مطرح مي باشد . دانيل لرنر كه

از پيش كسوتان اين رويكرد مي باشد ، در دايره المعارف علوم اجتماعي زيرعنوان امروزه شدن

چنين مي انگارد:

« امروزين شدن واژه رايج براي فرايندي كهن است – يعني فرايند تغييراجتماعي به نحوي كه كشورهاي كمترتوسعه يافته خصايص معروف كشورهاي جوامع توسعه يافته را كسب كنند. [11]»

ساموئل هانتيگتون نوسازي را فراگردي چند بعدي مي داند كه به درگرگوني درهمه زمينه هاي

انديشه و فعاليت انساني نياز دارد . هانتيگتون جنبه هاي اصلي نوسازي را در شهري شدن -

مي داند[12]. اينكلس و اسميت كه به مطالعات ميداني در اين زمينه پرداخته اند ،نوسازي را صنعتي

شدن - دنيا گروي – دموكراتيزه كردن – آموزش و دسترسي به وسايل ارتباط جمعي ، نوعي

فرايند اجتماعي- رواني دانسته اند كه در طي آن افراد نگرش ها ارزشها وعقايد مدرن شدن را

كسب مي كنند. آنچنان كه بيان شد اين مفهوم در ابعاد مختلف روانشناسي، اجتماعي ، اقتصادي و

سياسي مورد ملاحظه قرار گرفته است كه به اختصار هريك از آنها را توضيح مي دهيم.

 

1-2-2) نوسازي روانشناختي

 

نوسازي رواني كه در سطح فردي مطرح مي باشد اشاره به نوعي تحرك رواني يا

ذهني دارد كه در طي آن افراد ويژگيهاي رواني ، انگيزشي واعتقادي تازه هاي كسب مي كنند.

هانتيگتون اعتقاد دارد كه نوسازي از جنبه روانشناختي به يك دگرگوني بنيادي در ارزش ها –

رويكردها و چشمداشتها نياز دارد .

 

2-2-2) نوسازي اجتماعي

 

فرايندي است كه در سطحي فراتر از فرد مطرح مي باشد و طي آن تنگناها و

محدوديت هاي جامعه سنتي از ميان برداشته مي شود و در جامعه شاهد رشد و توسعه شاخص-

هايي چون ميزان شهر نشيني –با سوادي – گسترش رسانه هاي گروهي –صنعتي شدن –عقلايي

ساختن سازمانهاي اجتماعي عام شدن رفتارها - اكتسابي شدن موقيت ها – مشاركت اجتماعي و

ساير موارد هستيم .

 

3-2-2) نوسازي سياسي

 

فرايندي است كه با گسترش و توسعه ساخت سياسي جامعه– افزايش مشاركت سياسي و

پيدايش نهادهايي چون احزاب و انجمن هاي سياسي و در نهايت دموكراتيك شدن جامعه همراه

است . هانتيگتون نوسازي سياسي را در عقلاني شدن اقتدار– تمايز ساختارها و گسترش اشتراك

سياسي مي داند .

3-2) جامعه شناسان كلاسيك و انديشه گذار

 

1-3-2) آگوست كنت (1798-1857)

 

كنت كه واضع مفهوم جامعه شناسي است برمبناي وضعيت شناخت غالب در هر دوره

در پي بيان قانون پيشرفت بشر مي باشد . او مي خواهد كشف كند كه چگونه بشر با پشت سر-

گذاشتن ادوار و دگرگوني هايي به دوره معاصر رسيده است . او در بررسي خود سه مرحله

تاريخي را تحت عنوان قانون سه مرحله اي از يكديگر تفكيك مي كند . اين سه مرحله عبارتند

از : مرحله رباني ، كه در اين مرحله ذهن بشر بيشتر دنبال شناسايي ماهيت ذاتي هستي ها و

و علت نهايي و نخستين معلول هاست . در مرحله مابعد الطبيه بشر در پي شناسايي نيروهاي

انتزاعي است و معتقد است كه اين نيروها پديده ها را آفريده اند .

بالاخره در مرحله اثباتي بشر در پي شناسايي قوانين و كشف روابط بين پديدهاي عيني

است[13]. به نظر كنت هردوره و مرحله تاريخي سازمان اجتماعي ،تفوق سياسي و فعاليت خاص

و غالب خود را دارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ . به نظر كروز « گرچه تأكيد كنت بيشتر بر تحول ذهن بشر و رهايي

تدريجي آن معطوف بود، اما بر نكته نيز تأكيد داشت كه قرينه ا ين مراحل در تحول سازمان

اجتماعي و انواع سازمانها و واحدهاي اجتماعي و اوضاع مادي زندگي بشري رخ مي دهد . او

مي پنداشت كه به موازات وقوع تحول ذهني ، سازمان اجتماعي و اوضاع مادي زندگي

بشر نيز دستخوش تحول مي شود . كنت بر اين باور بود كه نبايد انتظار داشت كه هنگام مرگ

يك نظام سامان اجتماعي و نيز فكري تازه يكباره سر بر آورد . گذار از يك نظام اجتماعي به يك

1.محمدرضا،حيدرزاده،تعامل دين ودولت در تركيه (تهران،وزارت امور خارجه،1380) ص51

2. ساموئل،هانتيگتون،سامان سياسي در جوامع دستخوش دگرگوني ،محسن ثلاثي (تهران،علم،1370) ص 503

 

1. داوود،اميني،چالشهاي روحانيت با رضا شاه (بررسي علل چالشهاي سنت گرايي با نوگرايي)،(تهران :سپاس،1382) ص26

 

1.عبدالحميد،ابوالحمد،مباني سياست،ج اول،تهران(تهران:توس،1376)ص10

2. عبدالحميد، ابوالحمد،همان ،ص20

 

1.عبدالحميد، ابوالحمد،همان ،ص20

1.همان ،ص232

 

1..سيدحسن ،حسيني،پلوراليزم ديني يا پلوراليزم در دين (تهران:سروش،1382) ص40

2.علي،كتاني،اقليتهاي مسلمان در جهان امروز،ترجمه محمد حسين آريا (تهران:اميركبير،1383) ص27

 

1. ماريون وينر ، نوسازي جامعه ، رحمت الله مقدم مراغه اي ( ب.م ، 1354) صص 2-1

1. ماريون وينر ، همان ، ص 3

1. پرويز –پيران-برنامه ريزي توسعه برون زا –اطلاعات سياسي –اقتصادي- شماره 25-ديماه 1367 –ص 44

2.ساموئل-هانتيگتون- پيشين، ص 53

 

1.مصطفي ،ازكيا ، جامعه شناسي توسعه (تهران: نشر كلمه ،1377) ص

 

 

 

شامل ورد 161ص


مبلغ قابل پرداخت 41,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۷ آذر ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 604

دیدگاه های کاربران (0)

تمامی مقاله تحقیق گزارش کار آزمایشگاه را از سایت ما دانلود کنید

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما